رویارویی ۳۳ ساله ملت ایران با نظام سلطه غیر قابل انکار و امری مشهود است. برآیند این رویارویی را از منظر تحلیل راهبردی می توان در دو نکته خلاصه کرد. الف- قدرت یابی روزافزون نظام اسلامی و ملت ایران و فتح بسیاری از سنگرهایی که تا دیروز حوزه نفوذ و حیات خلوت غرب به شمار […]
رویارویی ۳۳ ساله ملت ایران با نظام سلطه غیر قابل انکار و امری مشهود است. برآیند این رویارویی را از منظر تحلیل راهبردی می توان در دو نکته خلاصه کرد.
الف- قدرت یابی روزافزون نظام اسلامی و ملت ایران و فتح بسیاری از سنگرهایی که تا دیروز حوزه نفوذ و حیات خلوت غرب به شمار می آمد.
ب- افول قدرت نظام سلطه و ناکارآمدی آن در پیگیری اهداف زیاده خواهانه طی دهه اخیر و تبدیل شدن خاورمیانه به طور خاص و جهان اسلام به طور عام به نمایشگاهی از شکست های آمریکا و متحدانش. در این صحنه دغدغه اصلی دشمنان بسیار متفاوت از دغدغه های آنان در دهه اول و دهه دوم انقلاب می باشد. دشمنان انقلاب اسلامی و ملت ایران در سال های اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از این بابت نگران شدند که پایگاهی چون ایران را از دست دادند.
آنها نگران این بودند که انقلاب اسلامی ممکن است سیاست های آنان را در خاورمیانه و به ویژه در منطقه راهبردی خلیج فارس به چالش بکشاند. در آن سال ها، غربی ها از این بابت نگران بودند که جهت گیری ها و سیاست های انقلابی جمهوری اسلامی بر فرایند مذاکرات صلح خاورمیانه اثر سوء گذاشته و روند به اصطلاح صلح خاورمیانه را که تثبیت کننده موقعیت رژیم صهیونیستی بود با چالش مواجه سازد. اما اکنون دغدغه اصلی آنها از جنس دیگری است.
دغدغه اصلی آنان اکنون فروپاشی نظام سلطه، رژیم صهیونیستی و جابه جایی قدرت در قرن بیست ویکم می باشد. صهیونیست ها اکنون نگران این نیستند که با انقلاب اسلامی، یک سری موانعی بر سر راه نفوذشان در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اقتصادی جهان اسلام ایجاد شده، بلکه آنان نگران از دست دادن موجودیت خود هستند. آمریکایی ها اکنون نگران محدود شدن دامنه نفوذشان در برخی از نقاط جهان با پیدایی انقلاب اسلامی نیستند، بلکه آنان نگران فرو ریختن نظام سرمایه داری و امپراتوری آمریکا هستند.
نگرانی اصلی آنان این است که اکنون واقعیت های قابل مطالعه از پی ریزی و تحقق تمدن اسلامی خبر می دهد. در چنین شرایطی که نظام سلطه با محوریت مثلث شوم و شریر آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس خود را بازنده اصلی صحنه رویارویی با انقلاب اسلامی، ملت ایران، مسلمانان بیدار شده و تمامی آزادیخواهان جهان ارزیابی می کنند، تنها به یک نقطه امید دارند. امید دشمنان اکنون در این امر خلاصه شده که یک جابه جایی قدرت در درون ایران می تواند گشایشی را برای آنان در پی داشته باشد.
ایران کشور انتخابات است. مردم نقش اصلی را در انتخابات ایفا کرده و از میان نامزدهای انتخاباتی برای مسئولیت های مهم، افرادی را برمی گزینند. نمایندگان خبرگان رهبری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نمایندگان شورای اسلامی شهر و روستا و رئیس جمهور، همگی با رأی مردم انتخاب می شوند. در واقع می توان گفت در جمهوری اسلامی به استناد اصل ششم قانون اساسی، تمامی مسئولان اداره کننده کشور به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با رأی مردم انتخاب می شوند.
دشمن تصور می کند می تواند با توأم کردن جنگ نرم و تأثیرگذاری بر اعتقادات، باورها و ارزش های مردم و با تحریم های اقتصادی ایران به صورت هوشمندانه، می تواند نگاه های مردم از جریان های اصولگرا، ارزشی و معتقد به آرمان ها، اصول و اهداف انقلاب اسلامی را به سمت جریان هایی سوق دهد که حاضرند برای رفع تحریم ها، کاهش فشارها و دفاع تهدیدات خارجی از این اصول، آرمان ها و اهداف انقلابی عدول کنند. دشمنان به چنین جابه جایی قدرت در ایران در بهار ۱۳۹۲ چشم دوخته اند.
مشرق -مسایل انتخابات مجلس نهم را باید در این سناریوی دشمن تحلیل کرد. دشمنان به این امید زندگی می کنند که مجلس نهم، مجلسی شبیه مجلس ششم از جهت چالشگری برای نظام اسلامی و کندکننده حرکت ها و پیشرفت های انقلابی در ایران باشد. آنها تلاش می کنند تا مجلس نهم مسیر پیاده سازی سناریوی آنان برای بهار ۱۳۹۲ یعنی مقطع انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را هموار سازد. به طور قطع مردم هوشیار، بصیر و انقلابی ایران، در امتداد حماسه شورانگیز خود در بیست و دوم بهمن نود، انتخابات مجلس نهم را به گونه ای برگزار خواهند کرد که این امید دشمنان به ناامیدی بدل خواهد شد. (ان شاء الله)