اعتیاد به مواد مخدر، علاوه بر آثار زیان بار فردی، عوارض و پیامدهای فراوانی برای جامعه دارد. هفتاد درصد معتادان، اختلال روانی و شخصیتی دارند. طبق گزارشی دیگر، هر سال سه میلیون نفر در جهان در اثر عوارض ناشی از مصرف سیگار جان خود را از دست می دهند. نود درصد قربانیان سرطان ریه کسانی هستند که از دخانیات استفاده می کنند.
عوامل مؤثر در اعتیاد به مواد مخدر عوامل متعددی در شکل گیری اعتیاد به مواد مخدر نقش دارند، با این تفاوت که میزان تأثیر گذاری آن ها با هم فرق می کند. برخی نقش بنیادی دارند، ولی بعضی دیگر، زمینه ساز اعتیاد هستند. عوامل فردی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در فرآیند شکل گیری اعتیاد، تأثیر دارند. از این رو امروزه درباره اعتیاد به مواد مخدر، در حوزه های مختلف جامعه شناسی، روان شناسی و… بحث می شود. عوامل فردی مؤثر در اعتیاد فقر معنوی، افسردگی، بیماری، لذت جویی، عدم اعتماد به نفس، استقلال طلبی، عدم رشد شخصیت و ناامیدی، از جمله علل گرایش به اعتیاد هستند. یأس و ناامیدی از آینده و فقدان معنویت، یکی از عوامل خودکشی و جذب به مواد مخدر است. آمار نشان می دهد که علی رغم این همه رفاهی که در دنیای متمدن وجود دارد، آمار خودکشی ها روز به روز بالا می رود که نوعی عکس العمل و بیزاری جویی از تمدن است و به این معناست که تمدن نتوانسته کاری برای انسان انجام بدهد.
پناه بردن به مواد مخدر در آن کشورها، از همین فکر یأس و ناامیدی و بدبینی به آینده بشریت است. عوامل خانوادگی مؤثر در اعتیاد اعتیاد یک یا چند نفر از اعضای خانواده، زمینه ساز اعتیاد دیگر اعضا می شود. والدین معتاد، غالباً فرزندان معتاد دارند، زیرا اولاً، الگوی نامناسبی برای فرزندان خود می باشند و ثانیاً، فرصت لازم را برای تربیت آنان ندارند. اختلافات خانوادگی پیامدهایی چون اعتیاد، خانه گریزی و انتخاب دوستان ناباب را برای جوانان به دنبال دارد. در تحلیل های روان پزشکان، وجود خلأ عاطفی عمیق در فرد، زمینه مساعدی برای اعتیاد به مواد مخدر شناخته شده است.
عواطف فرد معتاد عمیقاً دچار اختلال می شود و در زندگی اش دست خوش تعارضات و کمبودها می شود و به مرز میان روان پریشی و روان نژندی می رسند. علل و زمینه های اعتیاد به مواد مخدر علل اجتماعی مؤثر در اعتیاد عوامل اجتماعی مانند محیط مدرسه، دوستان ناباب، تفریحات ناسالم، بیکاری، عدم مقبولیت اجتماعی، فقر مالی و فرهنگی، رشد جمعیت و مهاجرت های بی رویه در شکل گیری اعتیاد به مواد مخدر، نقش بنیادی دارند. بر همین اساس است که دانشمندان برای جلوگیری از اعتیاد کودکان و نوجوانان، سالم سازی محیط مدرسه و پیشگیری از معاشرت با دوستان ناباب را مطرح کرده اند.
در یک تحقیق میدانی انجام شده از سوی اداره مطالعات و تحقیقات کاربردی اداره کل مبارزه با مواد مخدر، علت شروع استفاده از مواد مخدر، به میزان شصت و دو درصد، معاشرت با دوستان ناباب اعلام شده است. بی دلیل نیست که در آموزه های دینی به انتخاب دوستان صالح، سفارش و از همراهی با دوستان ناباب، نهی شده است. افزایش جمعیت و بیکاری، از دیگر عوامل اعتیاد به انواع مواد مخدر، الکل و مواد روانگردان است. افزون بر آن، در کشورهای عقب مانده، امکانات تفریحی و رفاهی کافی فراهم نیست و همین موارد نقش تعیین کننده ای در گرایش جوانان به اعتیاد ایفا می کنند. عامل مهم دیگر، سنت ها و عقاید عامیانه است. بدین معنا که بعضی افراد مواد مخدر را یک ماده مفید دانسته و حتی استفاده از آن را ارزش می دانند.
متأسفانه در برخی از مجالس جشن و شادی، بهره گیری از مواد مخدر به صورت یک سنت درآمده و به آن افتخار می کنند. به علاوه، در بعضی از جوامع، مواد مخدر را دارویی شفابخش و عامل آرامش می دانند. علل جغرافیایی و اقتصادی مؤثر در اعتیاد ساکنان شهرها و روستاهایی که در مسیر عبور مواد مخدر هستند، به علت سهولت دسترسی به آن و همکاری با سوداگران مرگ، بیشتر در معرض اعتیاد قرار می گیرند. فقر و بحران اقتصادی نیز از عوامل اعتیاد محسوب می گردد. معمولاً در خانواده های فقیر، افراد معتاد بیشتر یافت می شود. البته در خانواده و کشورهای ثروتمند نیز افراد معتاد وجود دارد که ریشه آن به بحران هویت، فقدان معنویت، لذت جویی، اختلالات شخصیتی، ناامیدی و افسردگی بر می گردد. طبق گزارش سازمان نظارت بر مواد مخدر سازمان ملل، در امریکا هر دانش آموز اقلاً یک بار برای خوشی و ارضای حس کنجکاوی، از انواع مواد مخدر مصرف می کند.
علت گرایش افراد به مواد مخدر اعتیاد مسئله ای چند جانبه و چند وجهی و چند علتی است. قطعا مسائل بسیاری در سوق دادن فرد به سوی مصرف مواد مخدر نقش دارند. این مسائل را می توان از جنبه های مختلف بررسی کرد . از جمله عوامل تربیتی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، جنسی، سیاسی و … . در حقیقت هر فردی که از سوء مصرف مواد مخدر رنج می برد، مجموعه ای از مسائل را پشت سر گذاشته که در نهایت به مرحله ی اعتیاد رسیده است. در نتیجه در زمان ترک مصرف هم، به صرف سم زدایی جسمانی و بدون تغییر عوامل زمینه ای و ریشه ای ایجاد کننده ی رفتار مصرف مواد، درمان حقیقی رخ نمی دهد. همین امر یعنی ترک فیزیکی بدون ترک روانی مصرف مواد و تغییر شرایط حاکم بر زندگی فرد مصرف کننده عامل عود مجدد مصرف مواد است. یعنی ما شاهد خیل عظیمی از معتادان هستیم که پس از دوره ای پاکی، مجددا شروع به مصرف مواد می کنند. حتی در مواردی این سیکل ۱۰ بار اتفاق میفتد و نتیجه تغییری نمی کند.
دلایل بازگشت افراد به مواد مخدر علت این امر، در عدم تغییر ذهنی و روانی فرد معتاد و شرایط زندگی اوست. گفتیم که عوامل ایجاد کننده ی اعتیاد بسیار متنوع هستند و رفتار مصرف مواد فقط نشانه ای از وجود این عوامل است. این امر دقیقا مثل زمانی است که شما یک سردرد را تجربه می کنید. این سردرد یک نشانه است که می تواند ناشی از کم آبی بدن، مسائل ویروسی، میگرن، یا حتی وجود یک تومور یا ضایعه ی مغزی باشد. تا زمانی که علت سردرد مشخص نشود درمان درست و مناسب هم امکانپذیر نیست. در مورد پدیده ی اعتیاد هم، راه حل درمان قطعی، پیدا کردن ریشه ی مشکل و حل این مسئله است. متخصصان علم روانشناسی مرکز ترک اعتیاد رهپویان بیداری با استفاده از فنون مختلف علمی، ریشه ی مسئله ی اعتیاد هر فرد را به صورت مجزا مورد بررسی قرار داده و در حد امکان سعی در حل آن مشکل و یا کم کردن عواقب و تاثیرات آن می نمایند. از جمله عوامل ایجاد کننده ی پدیده ی اعتیاد،
به طور تیتر وار می توان به موارد زیر اشاره کرد : کمبود عزت نفس و اعتماد به نفس نداشتن مهارتهای ارتباطی همچون توانایی نه گفتن، مهارت حل مسئله و … سبک فرزند پروری والدین و تجربیات دوران کودکی لذت طلبی و هیجان مداری بالا اختلالات شخصیتی عدم توانایی در روبرو شدن صحیح با بحرانها شرایط محیطی نامناسب عدم آموزش برای حل بحرانهای نوجوانی عدم آموزش و آگاهی صحیح از مسائل جنسی عوامل ژنتیکی و …. اما در بین این موارد فقط اشاره کنیم که طی تحقیقات علمی انجام شده، تجارب نامناسب کودکی می تواند عامل زمینه ساز مشکلات روانی و حتی جسمی در بزرگسالی باشد.
در این زمینه تحقیقاتی انجام شده که بیان میکند افرادی که در کودکی سوء استفاده فیزیکی، احساسی و جنسی، بی توجهی جسمی یا احساسی، بیماری روانی والدین، اعتیاد به مواد مخدر، حبس و جدایی یا طلاق والدین؛ یا خشونت خانگی را تجربه کرده اند، نسبت به افرادی بدون این تجربیات ، امکان مبتلا شدن بیشتری به بیماریهای مختلف دارند. برای مثال : خطر نسبی ابتلا به بیماری مزمن انسداد ریوی دو و نیم برابر بیشتر از دیگران. درمورد هپاتیت هم دو و نیم برابر و درمورد افسردگی ، چهارو نیم برابر. احتمال خودکشی در این افراد، ۱۲ برابر بیشتر از سایرین بود . سه برابر احتمال خطر بیشتر در سرطان ریه و سه و نیم برابر بیماری قلبی. حال ببینید وقتی این عوامل بر جسم ما چنین اثراتی دارد با روان ما چه می کند.