«ترور» واژهای شوم و منفور است که به جرئت میتوان گفت حتی آنان که این عمل را برای پیشبرد اهداف و برنامههایشان برگزیدهاند، خود نیز از آن گریزانند، اما چه میشود کرد که اگر گروهی واژه «تروریست» را برای خود انتخاب کردهاند، در مقابل افراد و جوامعی نیز قربانی این عمل شناخته میشوند.
شاید ایران بزرگترین کشور قربانی تروریست در دنیا باشد، برای اثبات این ادعا کافی است چند صباحی به گذشته بازگردیم. روزهای شیرین پیروزی انقلاب که هر روزش با خبری تلختر از زهر روح و روان مسئولان و مردم را میآزارد، اخباری که از نماز جمعهها، دفتر حزب جمهوری، جلسه هیئت دولت و… میرسید و چه عالمانه مدیریت کرد آن پیرفرزانه که گفت: «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشود…»
حالا بعد از گذشت سه دهه از آن روزها، یادوارهای در استان سمنان برگزار میشود تا در کنار معرفی مظلومیت شهدای ترور، تلاشی نیز برای نشان دادن چهره زشت و منفور تروریست و تبیین برنامههای آنان به نسل جوان صورت گیرد، به همین دلیل به سراغ سرتیپ دوم پاسدار علی استادحسینی، فرمانده سپاه استان سمنان و مسئول برگزاری این یادواره رفتیم تا در گفتوگویی مبسوط به واکاوی علل به وجود آمدن گروهک منافقین و در دستور کار قرار دادن ترور در برنامههایشان بپردازیم.
سردار! هدف از برگزاری یادواره شهدای ترور چیست و چرا سمنان چنین تصمیمی را گرفته است؟
درود بر ارواح طیبه شهدا و امام راحل و همه کسانی که به گردن ما و جامعه حق دارند. باید گفت گروهی از شهدا که مظلوم واقع شدهاند، شهدای ترور و مبارزه با نفاق هستند، به همین دلیل امسال تصمیم گرفته شده در کل کشور یادوارهای برای بزرگداشت این شهدا بگیریم. استان سمنان حدود ۸۵ شهید دارد که ۶۷ نفر در عملیات مرصاد و ۱۷ نفر هم شهید ترور هستند که در تهران یا همین جا به شهادت رسیدهاند و به هر حال بچه استان سمنان بودهاند، به همین خاطر ما نیز قصد داریم برای این ۸۵ نفر یادواره بگیریم. استان سمنان از نظر جمعیت شاید سومین استان از نظر کمجمعیتترین در کشور باشد، ولی از نظر تعداد شهدا دومین در کل ایران است، اگر تعداد شهدا را به نسبت جمعیت حساب کنیم، بعد از اصفهان ما هستیم که بیشترین شهید را تقدیم اسلام و انقلاب کردهایم. چیزی حدود سه هزار شهید در کل استان که از این تعداد ۸۵ نفر از عزیزان توسط منافقین کوردل به شهادت رسیدهاند و از آنجایی که باید نام و یاد این شهدای مظلوم همیشه حفظ و زنده نگه داشته شود و این یادواره در سطح استان و در شهرستان سمنان برگزار میشود، شاید آنچه بیش از هر چیز مورد توجه و اهمیت است، شناساندن چهره کریه منافقین به نسل جوان است که اینها چه جنایاتی در طول انقلاب انجام دادهاند. منافقین خیانتهایشان فقط در ترور نبوده، بلکه آنها چه در طول جنگ تحمیلی و چه قبل از آن، نوکر اسرائیل و امریکا بودهاند، نقش آنان در مقابل انقلاب اسلامی به عنوان پادوهای اسرائیل و امریکا باید برای جوانان تبیین شود، بنابراین یادواره شهدا به دو منظور برگزار میشود: اول اینکه ما یاد شهدا را گرامی بداریم و آنها را از مظلومیت دربیاوریم و بدانیم که در آن غربت و دوران سیاه فعالیتهای تروریستی منافقین شهید شدهاند و تعدادی از آنها با زبان روزه و بعضیها به جرم داشتن ریش یا اینکه طرفدار نظام بودند، مورد هدف قرار گرفتند و سپس چهره کریه منافقین به عنوان مزدورانی وطنفروش و خائن که هنوز هم مزدوری اجانب را میکنند به مردم شناسانده شود.
به نظر شما گروهک منافقین چطور شکل گرفتند و چرا ترور را به عنوان انتخاب اول خود برای ادعای حضورشان برگزیدند؟
وقتی انقلاب به پیروزی رسید، گروههایی در مقام سهمخواهی از انقلاب برآمدند استاد شهید مطهری در یکی از سخنرانیهایشان گفتند: «اگر مارکسیستها به دانشگاه بیایند و فقط بخواهند عقایدشان را تدریس کنند من حتی کرسی در اختیارشان میگذارم و بعد ما نیز جواب آنها را میدهیم، ولی چه کنیم که بعضیها که میخواهند مارکسیسم را هم درس بدهند به سراغ آیات قرآن و روایات میروند…» نفاق منافقین چیزی نبود که بعد از انقلاب خودش را نشان دهد بلکه قبل از پیروزی انقلاب نیز چهره آنان برای مسئولان درجه یک نظام مثل حضرت امام(ره) یا شهید مطهری و خیلی بزرگان دیگر مشخص شده بود. آنها درست زمانی که آیه «فضلالله مجاهدین علی القاعدین علی اجراً عظیما» را روی سرشان برده بودند و ادعای مبارزه میکردند رگههای تفکر التقاطی در درونشان به وجود آمده و به خاطر همین هیچ وقت زیر بار مرجعیت و روحانیت نیامدند حتی زمانی که حضرت امام(ره) میگوید: «اینها آمدند، من دیدم از نهجالبلاغه میگویند اما درون اینها من چیزی ندیدم» و زمانی که برای شهید مطهری میفرستد که اینها مورد تأیید نیستند، به این معناست که التقاط منافقین قبل از انقلاب شروع شده بود. بعد از پیروزی انقلاب آنها با توجه به طرز تفکری که داشتند وقتی دیدند به اهدافشان نمیرسند، مدتی زیر پرچم آیتالله طالقانی رفتند که شاید بتوانند رهبری جدید را در مقابل حضرت امام(ره) بتراشند و از همان دوره مبارزه مسلحانه را نیز در دستور کار خود قرار دادند؛ کارها و رفتاری که امام(ره) هیچ وقت به آن اعتقادی نداشت زیرا امام(ره) به مردم و ایمان مردم اعتقاد داشت ولی آنها به اسلحه و حذف بزرگان از این راه متوسل شدند، اما آیتالله طالقانی دست رد به سینهشان زد و آنها را «جوجه کمونیسم» عنوان و از امام(ره) تعریف کرد که در چنین شرایطی منافقین راهی جز ترسیم نقشههای جدید برای خود نداشتند.
ابعاد فعالیتهای منافقین را چطور ارزیابی میکنید؟
در اوایل جنگ منافقین آمدند و گفتند ما نیرو به جبهه میفرستیم، اما بعد از گذشت مدتی دادستانی خوزستان ۴۱ نفر را دستگیر کرد که جزو منافقین بودند و برای صدام جاسوسی میکردند، یعنی رفتن به جبهه هم یک نقشه شوم بود، بعدها وقتی رجبی به ملاقات طارق عزیز رفت، طارق عزیز گفت: «من امیدوارم در آینده نزدیک دوست عزیزم رجبی را پشت میز ریاست جمهوری یا نخستوزیری ایران ملاقات کنم.» از آنجا بود که این گروه، خودفروختگی خود را اعلام کرد یعنی از زمان شروع جنگ عملاً در خدمت امپریالیسم امریکا و استکبار و صدام قرار گرفت و علیه مردم و مملکت ایران شروع به مبارزه کرد، البته آنها از همان ۳۰ خرداد سال ۵۸ که اعلام جنگ مسلحانه کردند واقعاً دست به ترور زدند و خیلی از مسئولان را هم به شهادت رساندند و اوج آن در واقعه حزب جمهوری و ترور رئیسجمهور و نخستوزیر بود که ۷۲ نفر از بهترین یاران انقلاب و حجتالاسلام والمسلمین موسوی، معاون وزیر آموزش و پرورش دولت آقای رجایی که سمنانی هم بود به شهادت رسید. وقتی منافقین به خاطر مقابله مردم با آنها نتوانستند تا شروع جنگ به اهدافشان برسند به سراغ مزدوری برای صدام رفتند و به خاطر وجود بنیصدر آنها توانسته بودند در بدنه نظام نفوذ کنند و به خیانتهایشان بپردازند، اما با فرار بنیصدر، منافقین صددرصد به خدمت امپریالیسم درآمدند که خبرهای داخلی و حتی جنگهایی که علیه رزمندگان انجام میدادند گواه این ادعاست و دیدیم که در مهران و فروغ جاویدان چه گذشت. خلاصه دست اینها تا مرفق به خون مردم کوچه و بازار ایران آغشته است و این باید در یادوارهها تبیین شود.
آیا فکر میکنید چهره نفاق و رفتار منافقانه مختص همان اوایل انقلاب و دهه ۶۰ بود؟
نخیر! اگر ویژگیهای منافقین را در آیات بررسی کنیم، در بعد اعتقادی و سیاسی به خصوصیات خاصی از جمله شک و تردید، عبرت نگرفتن، علم بیعمل، پارسایی دروغین و دنیاطلبی میرسیم که به واقع جزو ویژگیهای تمام منافقین است. خصوصیات منافقین در بعد اجتماعی و اخلاقی نیز آراستگی دروغین، چاپلوسی، چندرنگی، آسانگیری بر خود و سختگیری بر مردم است. اگر بخواهیم چهره نفاق را ببینیم باید به گونههای مختلف این گروه توجه کنیم. باید ببینیم منافقین در آن عصر به چه چیزهایی شک داشتند. آنها به اسلام ناب شک داشتند چون پیرو التقاط بودند و اسلام را از نظر روحی و اعتقادی نپذیرفته بودند و به واقع به یقین نرسیده بودند. در اسلام هم آمده که وقتی دنبال تردید باشید به نتیجه نمیرسید و این اولین خصوصیت منافقین در رابطه با پذیرش انقلاب اسلامی بود. حضرت علی(ع) میفرمایند: «منافق هم نیرنگباز و هم زیانبار و مردد است.» وقتی اینطور باشد از اول مشکل دارد. منافقین علمی نداشتند، بلکه فقط ادعای دانش میکردند، حتی مردم را سفیه میدانستند و خود را عالم و این چهره نفاقگونه آن روز برای مردم آشکار شده بود، البته این روش و منش میتواند در هر عصری وجود داشته باشد و خلاصه در مورد آنها باید گفت که دنیاطلب بودند و میخواستند به تمام نیازهای دنیایی خود برسند، اما با آراستگی دروغین و چاپلوسی به نتیجهای هم نرسیدند. منافقین در ظاهر زیر پرچم اسلام ولی در اصل خائن به قرآن هستند و این اواخر هم دیدیم که چه راحت رفتند زیر پرچم امریکا.
آیا فکر میکنید رابطهای بین جریان نفاق اوایل انقلاب و جریانهایی که امروز در جامعه شاهد آن هستیم میتوان برقرار کرد؟
نفاق در طول این انقلاب وجود داشته آنها میخواستند ریشه انقلاب و ولایت را بزنند، میخواستند با دشمن آشتی کنند و امروز حتی با گذشت ۳۰ سال از پیروزی انقلاب باز هم این چهرهها را میبینیم. امروز آنها زیر پرچم روحانیت و ولایت فقیه نمیروند و به جای آن به راحتی با دشمنان دین رابطه تنگاتنگ برقرار میکنند و با آنها ارتباط پنهانی دارند، اما سعی میکنند برای مردم خودشان را مقید به اسلام و مسلمان واقعی جلوه دهند در حالی که زیر پرچم کفر هستند و در یوزگی میکنند تا ریشه انقلاب را بزنند. نفاق انسان را به جایی میرساند که با اسلحه به جنگ با نظام و مردم برمیخیزد.
سردار! از نظر شما جریانی که امروز با رفتارهای منافقانهاش در حال فعالیت است به دنبال چه اهدافی است؟
منافقین از صدر اسلام وجود داشتند، اما به اقتضای زمان و موقعیت شکل و روش کارشان فرق میکرد. ما هشت سال جنگ و ترور را تجربه کردیم و دشمن دید که از این راهها نمیتواند به نتیجه برسد و اهدافش همچنان دستنیافتنی باقی ماند. حالا منافقین امروزی با بهرهگیری از تجربه منافقین گذشته وارد عمل شدهاند یعنی امروز با چهره مسلحانه نیامدهاند بلکه در نقابی جدید و با زیرکی تمام به جنگ با ولایت آمدهاند، طوری که در ظاهر نشان میدهند تابع رهبری هستند ولی در عمل نیستند و این تاکتیک امروز آنهاست و در این روش از کسانی استفاده میکنند که روزی مبارزه با امریکا را سرلوحه خود داشتند و سابقه زندانی شدن در زندانهای رژیم طاغوت را در پرونده خود دارند و قبلاً وفاداری به امام(ره) را در سوابق خود ثبت کردهاند. در چنین شرایطی گروهی از مردم نمیتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند. نفاق با چهره جدید ولی با همان هدف آمده و خوب میداند مردم به شدت در مقابل سلاح و ترور واکنش نشان میدهند. آنها امروز با نام امام(ره) اما زیر پرچم اصلاحطلبی و با شعارهای عوامفریبانهای مثل حقوق شهروندی و مهرورزی برای جذب نیرو آمدهاند.
با توجه به جوان بودن ایران، بسیاری از برنامههای دشمنان برای جذب یا منحرف کردن این قشر طراحی میشود، آیا به هدف نیز میرسد؟
جوان یکپارچه احساسات است و تحت تأثیر جنس مخالف خود قرار دارد. منافقین در ابتدای کار در خانههای تیمی دو دختر و سه پسر قرار میدادند و همین مسئله زمینه جذب جوانان کماعتقاد و بیاعتقاد را به وجود میآورد، البته امروز هم همین شیوه را در پیش گرفتهاند. مثلاً وقتی به گروه پژاک حمله شد و سنگرهایشان به تسخیر نیروهای حزباللهی درآمد، دیده شد که در هر سنگر چند دختر و پسر با هم بودند، البته در میتینگهای تبلیغاتی آقایان نیز شاهد بودیم که دختر و پسرها هرزگی رابه حد اعلا رسانده و در سینماها نیز هنرپیشههای طاغوتی را برای جذب جوانان حاضر کردند.
چقدر این کارهایشان به نتیجه رسید؟ شاید با این کارها فکر کنند اتفاقی افتاده اما به هدفشان نمیرسند چون ما فرهنگ عاشورا و رمضان را داریم. آنها تلاشهای زیادی برای منحرف کردن جوانان به خرج میدهند و شاید هم در مواقعی احساس کنند کارساز است اما با فرا رسیدن عاشورا تمام اقداماتشان خنثی میشود. آنها با عناوین و راههای مختلف مثل آزادی، اعتماد به جوانان، بهادادن و آزادی زنان و کمونیسمگرایی پیش میآیند که باید هوشیار بود.
سردار! چند وقتی است که میبینیم باز هم منافقین ترور را در دستور کار خود قرار داده و اینبار بزرگان علمی و دانشمندان ما را هدف قرار میدهند، فکر میکنید چرا دوباره به این روش متوسل شدهاند؟
همینطور است. منافقین بارها و بارها ترور را جزو برنامههایشان قرار داده و اقدام نیز کردهاند و دنیا هم ظاهراً آنان را محکوم میکند اما جریان نفاق به دنبال توطئههای خودش است و هر وقت به بنبست میرسد دست به خودکشی میزند!به نظر من ترورهای کور نوعی خودزنی به شمار میآیند که آنان گاهی دست به این کار میزنند ولی کمکی به پیشبرد اهدافشان نمیکند. حضرت امام فرمودند:« ما را بکشید ملت بیدارتر میشود.» بنابراین اقدامات نه تنها کمکی به آنها نمیکند بلکه چهرهشان را منفورتر میکند، منتها وقتی به بنبست میرسد لحظه خودکشی خودشان است هر چند، حتی همکیشان خودشان هم توصیه کردهاند که وارد این مسیر نشوند اما چه میشود کرد که به بنبست رسیدهاند. در حال حاضر هم شاهدیم که رهبران پپک یا پژاک اعلام کردهاند ما دست به اسلحه نمیبریم، شاید متوجه شدهاند تمام کارهای گذشتهشان به ضررشان تمام شده، هر چند اطمینانی به آنها نیست و اگر باز هم جایی گیر کنند، همان اقدامات قبلی را تکرار میکنند.
جالب است وقتی به رفتارهای ابرقدرتها و به خصوص امریکا نگاه میکنیم، میبینیم یک روز منافقین را تروریست اعلام کرده و روز دیگر آنها را زیر پر و بال خود میگیرند، به نظر شما این رفتارهای آنها به خاطر چیست؟
بدون شک سرنخ تمام اعمال تروریستی در دنیا به امریکا ختم میشود. تمام کارشناسان و صاحبنظران میدانند که امریکا روی گروهی از افراد سرمایهگذاری میکند و تا موقعی که میتواند از آنها کار میکشد و هر وقت تاریخ مصرفشان به پایان رسید آنها را مثل یک آشغال بیرون میاندازد. امریکاییها بودجه هنگفتی را برای پرورش گروههای تروریستی کنار گذاشتهاند و چهرههایی مثل منافقین آدم کوکیهایی هستند در دست قدرتهای بزرگ که هر وقت و هر جا نیاز باشد مورد استفاده قرار میگیرند. امریکا دنبال دوست و دشمن واقعی نیست، دنبال منافع خود است و با توجه به منافعش از گروههای خاص بهره میبرد. چیزی که باید برای جوانان تبیین شود این است که امریکا نقابی دارد تحت عنوان آزادیخواهی، مثلاً در کشور ما اگر دو نفر اعتصاب غذا بکنند یا نکنند توسط رسانههای امریکایی در بوق و کرنا میشود که چرا دنیا آرام نشسته در شرایطی که هماکنون ۵/۲ میلیون امریکایی در زندانهای این کشور محبوس هستند و به عبارتی از ۲۵۰ میلیون جمعیت این کشور از هر ۱۰ نفر یکی زندانی است و شش هزار و ۶۰۰ نفر در ۱۳ زندان امریکا اعتصاب غذا کردهاند اما اصلاً صدایی به گوش نمیرسد. متأسفانه تبلیغات و هیاهوها دست امریکاست و منافقین هم بازیچه دست آنها هستند. مطمئن باشید برای منافقین هم تاریخ مصرفی تعیین شده و بعد از انقضا به زبالهدانی تاریخ خواهند رفت، اگر جوانان این مسائل را بدانند بهتر میتوانند تصمیم بگیرند و میدانند مسیر درست و غلط کدام است ولی افسوس که گروهی خودفروخته در داخل کشور سنگ امریکا و دیگر مستکبران را بر سینه میزنند و مجری برنامههای آنها شدهاند.
به نظر شما چه باید کرد؟
امریکاییها بیشترین هزینه را برای منحرف کردن جوانان صرف میکنند، در مقابل در کشور ما به این مسئله اهمیت زیادی داده نمیشود. مثلاً بودجه امور فرهنگی سال قبل به ما داده نشده، مسئولان کار زیادی دارند که باید شروع کنند و تعلل اصلاً جایز نیست، به خصوص در مورد حمله و شبیخون فرهنگی که حالا به جنگ تبدیل شده، باید در آمادهباش باشیم.
ما در یک جنگ فرهنگی قرار داریم و برای موفقیت و پیروزی در این عرصه به کار و بودجه بیشتری نیاز است.
کار بسیج کار فرهنگی است. بودجهای که سپاه به این سازمان اختصاص میدهد همه در راستای کار جنگ نرم و اقدامات فرهنگی صرف میشود. اقدامات بسیج سازندگی در روستاها و مناطق محروم، برگزاری یادوارهها و به خصوص در ایامی همچون هفته بسیج، دفاع مقدس و روزهای پاسدار و… و انجام کارهایی در فضاهای مجازی و سایتها همه جزو اولویتهایی است که باید باجدیت روی آنها کار شود.
در چند ماه آینده بحث انتخابات مجلس را پیش رو داریم. آیا فکر میکنید دشمن برای این مسئله نیز برنامهای دارد؟
یکی از برنامههای دشمن نفوذ نیروهایش در مراکز دولتی است که در برهههایی از زمان نیز از سستی و اشتباه مردم و مسئولان استفاده کرده و این کار را انجام دادند، مثل مجلس ششم که علناً به امریکا و اسرائیل پیشنهاد میدادند ما آماده خدمت به شماییم. این موارد وظیفه مردم را بسیار سنگین میکند، بنابراین چهره منافقانه کسانی که طی این ۳۲ سال امتحان پس دادهاند باید تبیین شود، البته چاره کار آگاهی و بصیرتبخشی به مردم است؛ موضوعی که سالهاست مقام معظم رهبری در مورد آن حرف میزنند و تأکید دارند زیرا با بالا رفتن معرفت و بصیرت، مردم میتوانند با دقت انتخابهایشان را انجام و اصلحترینها را وارد مجلس کنند البته شورای نگهبان نیز باید مواظب باشد. تا از یک سوراخ دوبار گزیده نشود. تعدادی از نفرات جریان نفاق که برای مردم شناخته شدهاند و اعتقادی به ولایت فقیه و قانون اساسی و ارزشها ندارند در زمانهایی از جریان فتنه تبری جستند تا به برنامهریزی برای آینده بپردازند که این کار هم بخشی از نقشه آنهاست. مسئولان هم باید مراقب باشند و مطابق با فرمایشات رهبری سطح بصیرت جامعه را بالا ببرند.
به عنوان فرمانده سپاه سمنان، وضعیت این استان را چطور ارزیابی میکنید؟
من استان سمنان را یک استان ولایتمدار میبینم، الحمدلله اکثر مردم پای ولایت ایستاده و همیشه حضور خود را در صحنه به اثبات رساندهاند و اگر جایی هم سستی شده، سستی از طرف ما مسئولان بوده که بعضاً گذشت را فراموش کرده و ایثار نکردیم. اگر تعدادی از مسئولان خواستهها و نیازهای شخصی خود را نادیده گرفته و کوتاه بیایند میبینند که مردم واقعاً خوب و پشتیبان انقلابند. جهتگیریهای استان سمنان خوب است و ما مشکلی نداریم، از نظر معضلات اجتماعی نیز کمترین آسیب را داشتهایم و اکثر مردم استان نیز ولایتمدار بوده و پای پرچم ولایت هستند. من این را به عینه میبینم و بر این ادعا پافشاری میکنم.
خود شما چه برنامههایی برای بالا بردن سطح آگاهی آحاد جامعه دارید؟
کار بزرگی در هفته دفاع مقدس داریم و در رابطه با منافقین قرار است نمایشگاهی دایر کنیم و در آن زمان به مدت تقریباً دو هفته در کل استان برنامه نمایشی، رزمایشی خواهیم داشت. الحمدلله پارسال هم کار بزرگی کردیم و از نمایشگاهی که در سمنان برپا شد، هر شب ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر دیدن داشتند که یک شب هم سردار نقدی مهمان ما بودند. امسال هم برنامههای جامعی برای هفته دفاع مقدس پیشبینی کردهایم تا بتوانیم در جهت روشنگری و آگاهیبخشی به جامعه گامی برداریم و ارزشهای دفاع مقدس به مردم شناسانده شود.
نقش بیانات و هشدارهای مقام معظم رهبری در نشان دادن زوایای مختلف وقایع را چطور ارزیابی میکنید؟
مقام معظم رهبری روزی از تهاجم فرهنگی گفتند که ۱۰ سال بعد فهمیدیم چه چیزی را گوشزد میکردند، البته همیشه هم مسئولان مد نظر ایشان هستند چون تصمیمگیرندهها آنها هستند. در طول تاریخ هر جایی که ضربهای خوردیم از رفتار و اشتباهات مسئولان خوردیم. این مسئولان بودند که عوام را دنبال خودشان میکشیدند، البته امروز اگر مسئولی بیبصیرت باشد، چهره خودش را مخدوش کرده زیرا مردم سعی میکنند با فکر و تأمل پیش بروند. در فتنه ۸۸ آقا فرمودند: «خیلی از مسئولان رفوزه شدند اما مردم نه!» مردم در حادثه ۹ دی نشان دادند که بصیرت دارند. با اینکه آقا میخواهند دست بعضی از مسئولان را بگیرند ولی آنها خودشان نمیخواهند و آقا تقصیری ندارند. ایشان میگویند ما چه کنیم که بعضیها دشمن را نمیبینند و توطئههای آنها را احساس نمیکنند. باز هم با شاخصههایی که امام (ره) فرموده بودند بعضی مسئولان عبرت نمیگیرند، اما مردم خوب میفهمند. من فکر میکنم بصیرت مردم خیلی جلوتر از مسئولان است. اگر امروز آقا مسئولان را خطاب قرار دهند برای این است که خودشان را نجات دهند و الا آنها کسی نیستند که مردم را دنبال خودشان بکشانند. امروز مردم فهمشان با دوران زمان حضرت علی (ع) فرق میکند زیرا آنها به آقا نگاه میکنند که چه میگویند، بنابراین لذا در این میان مسئولان اگر توجهی به بیانات ایشان نداشته باشند، خودشان را برای سقوط آماده کردهاند.
ما فقط با بصیرت و آگاهی بخشی به جامعه میتوانیم نسل جوان را آگاه کنیم و فرهنگ عاشورا و رمضان نیز در این مسیر به ما کمک کرده و ما و جوانانمان را نجات میدهد. هر چه آگاهی جامعه بالاتر باشد، امکان انحراف و اشتباه کمتر میشود.
سردار در پایان بفرمایید شهدای شاخص این یادواره چه کسانی هستند و چه سازمانها و نهادهایی شما را در برگزاری آن همراهی کردهاند؟
شهید مهدی رجببیگی که نماد شهدای دانشجویی است به وسیله ترور به شهادت رسیده و اصلیتش دامغانی است. همچنین شهیده نسرین افضل که به همراه شهید رجببیگی امسال به عنوان نماد شهدای دانشجویی ترور در کل کشور معرفی شدند و شهید حجتالاسلام و المسلمین موسوی که به همراه آقایان رجایی و با هنر به شهادت رسید.
در مورد سازمانها و نهادها نیز باید بگویم حوزه هنری، اداره کل ارشاد سمنان، شهرداری، بنیاد شهید، اداره اطلاعات، بخش ایثارگران استانداری، صدا و سیما و در مجموع تک تک مردم سمنان همراه و یاور ما در این راه بودهاند.