1

سرانجام این پرونده به کجا رسید؟+تصاویر

  • کد خبر : 73089
  • ۱۷ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۷

پشیمان نیست که جوانی و زندگی خود را به پای این آب و خاک گذاشته است.

همزمان با هفته دفاع مقدس بود که گزارشی تحت عنوان “تنها به بهانه هفته دفاع مقدس: آیا مسئولی در بوشهر هست که به فریاد این عاشق امام (ره) برسد ؟ آیا ما خواب نیستیم ؟ ” از یک جانباز شیمیایی دفاع مقدس منتشر شد که با استقبال فراوان کاربران محترم مواجه شد و با کامنت هایی سراسر مهر و محبت به این رزمنده عزیز روحیه دادند.

این گزارش همزمان در چند سایت خبری کشوری نیز منعکس شد تا مسئولین و مردم سراسر کشور با زندگی پر درد و رنج داریوش آشنا شوند.

تقریبا یک هفته بعد از انتشار خبر شخصی به نام “صمد باقری سروری”از تهران با این پایگاه تماس گرفت و شماره تلفن داریوش غلامحسینی را از ما گرفت و این آغاز ماجرای داریوش و حاج صمد می شود.

یازدهم فروردین ماه سال جاری بود که با هماهنگی قبلی تصمیم گرفتیم به داریوش سری بزنیم و احوالی از این رزمنده بی ادعای سالهای سخت دفاع مقدسمان بپرسیم.

اولین چیزی که در بدو ورود توجه امان را جلب کرد دیوارهای اطراف خانهاش بود.دفعه ی پیش اطراف خانه اش دیواری نبود و این نوید تحولاتی مثبت را در زندگی داریوش برای ما می داد.

داریوش به استقبالمان آمد و وطبق معمول با لبخند و متانت خاصی خوش آمدگویی گفت.

پاهایش خمیده تر -راه رفتنش مشکل تر- چهره اش تیره تر-بدنش نحیف تر وگویا روزگارش سخت تر می گذشت.

با توجه به وضعیت جسمانی اش از او می خواهیم که خلاصه ای برایمان تعریف کند از این ۶ ماهی که بر او گذشته است:

-تقریبا دو هفته بعد از انتشار خبر آقای حاج صمد باقری از تهران با من تماس گرفت.خودش را پاسدار بازنشسته معرفی کرد و از مشکلات و دردهایم پرسید،بعد ازنیم ساعت صحبت کردن با من قول همکاری داد و شماره حسابم را گرفت و فردای آن روزمبلغ ۲۰۰ هزار تومان برایم انتقال داد.

همزمان با آقای باقری “سرهنگ پورنصیر”نیز از دفتر مقام معظم رهبری با من تماس داشتند و در جریان مشکلات پرونده ام قرار گرفت.

-آقای باقری مرتب با من در تماس بود تا اینکه اوایل آذر ماه بود که گفت ترتیب سفرتان را به تهران داده ام،به همراه خانواده و مدارک با هزینه شخصی آقای باقری به تهران رفتیم.

-سرمای شدیدی بود و ساعت ۵ صبح به تهران رسیدیم.آقای باقری از ساعت ۴و نیم صبح با وجود سرمای فراوان در ترمینال منتظرمان بود.

-وقتی برای اولین بار مرا دید در آغوشم کشید و برای مدتی طولانی درآغوشم با صدای بلند گریست.

داریوش با یادآوری این خاطره متاثر می شود و در حالیکه اشک هایش برگونه هایش میچکد ادامه می دهد:

-به منزل شخصی حاج صمد باقری رفتیم.بی نهایت از ما پذیرایی کردند به گونه ای که اصلا احساس غربت نمی کردیم.

-فردای آن روز سرهنگ پورنصیر هم برای دیدن ما به منزل حاج صمد آمد.

-هر دو با جدیت پیگیر پرونده ام شدند.

-وقتی به همراه حاج صمد نزد سردار حسینی رییس بسیج مستضعفان تهران وسرهنگ حبیبیان رییس امور ایثارگران تهران رفتیم،هر دو به احترامم بلند شدند و بادیدن وضعیت جسمانی ام منقلب شدند.

-سردار حسینی مبلغ ۵۰۰ هزار تومان به صورت چک برایم نوشت و پرونده ام را با دقت بررسی کرد.

-مشکل اصلی پرونده ام عدم داشتن گواهی مجروحیت بود و این تنها بهانه ای بود که بنیاد شهید بوشهر سالیان سال مرا با این همه درد و رنج ندیده می گرفت.

-بنیاد بوشهر می گفت باید گواهی مجروحیتت را از پادگانی که در زمان جنگ در آن خدمت  کرده ای بگیری در حالی که تمام پادگان های زمان جنگ بعد از اتمام جنگ منحل شده بودند و دیگر وجود خارجی نداشتند .

-اما در تهران با توجه به تاریخ اعزامم و تطابق آن با تاریخ شیمیایی شدن فاو مشخص شد که در آن تاریخ من در فاو بوده ام و با نظر کمیسیون پزشکی و نتایج آزمایش هایی که از من در تهران گرفته شد،مجروحیت و شیمیایی بودن من تایید شد.کاری که به راحتی می شد در بوشهر هم انجامش داد.

-سرهنگ حبیبیان با امور ایثارگران بوشهر تماس گرفت و پرونده من زیرنظر مستقیم آقای عباسی در بوشهر قرار گرفت.

-مرحله نهایی پرونده ام تعیین میزان درصد جانبازی ام می باشد که گویا کمیسیون نهایی در این باره در اردیبهشت ماه در بوشهر برگزار می شود.

داریوش ادامه می دهد:

-در تهران حاج صمد از گزارش و تمام نظراتی که مردم فرستاده بودند برایم کپی گرفت.

با خنده می گوید:

-باورتان می شود از بس  نظرات را خوانده ام همه را حفظم!!

-نمیدانم چگونه از مردم تشکر کنم.

فاطمه می گوید:بارها داریوش را دیده ام که در تنهایی مشغول خواندن نظرات مردم بود و اشک می ریخت.

داریوش می گوید: خاک پای این مردم قدر شناسم.

-تقریبا ده روز بعد از انتشار خبر فردی به نام آقای رضایی ازبیمارستان شهید بقایی اهواز با منزلمان تماس گرفت،که شماره منزل را از مخابرات روستا گرفته بود و بعد از تماس با من اصرار کرد که برای درمان به اهواز بروم و قول داد هر کاری که در توانش باشد برایم انجام می دهد.

رزمنده سرافراز جبهه های جنگ از شخص ناشناسی گفت که صد هزار تومان برایش واریز کرده و شرمنده بود که او را نمی شناسدتا از او تشکر کند.

فاطمه از تماس صدا و سیمای مرکز بوشهر با داریوش گفت که قرار مصاحبه گذاشته بودند ولی هرگز عملی نشد.

داریوش با لبخند می گوید به حاج صمد باقری قول داده ام دیگر سیگارنکشم،کار سختی است ولی کم کم دارم کنارش می گذارم.

-دیوار خانه ام را با کمک های حاج صمد و بقیه دوستان تا اینجا رسانده ام.

گرچه دردهای داریوش تمامی ندارد و هر لحظه شدت درد پا و سردردهای هولناک امانش را بریده اند اما داریوش دیگر از گذشته ی خود پشیمان نیست.

حسینش همچنان کارگری می کند حتی در ایام تعطیلات عید که آقازاده ها به مسافرت‌های آنچنانی می روند و مردم عادی نیز حداقل تفریح و استراحتی دارند.

داروهای داریوش گرانتر شده اند و کمیاب.

-قبلا اکثر داروهایم به راحتی در شیراز پیدا می شد ولی حالا حتی تا هلال احمر اصفهان هم رفته ام ولی بعضی از داروهایم آنجا هم پیدا نشدند، نمی دانم چرا غربی ها می گویند ما را تحریم دارو نکرده اند!

پشیمان نیست که جوانی و زندگی خود را به پای این آب و خاک گذاشته است.

داریوش می گوید:شرمسار این  مردمم که بیشتر از این چیزی ندارم که تقدیمشان کنم.

-برایم ثابت شد که این نظام همچنان وجود دارد و ایرانی قدرشناس است.

و ما نیز خوشحالیم که گرچه نتوانسته ایم ذره ای از دردهای جسمانی داریوش را التیامی بنهیم اما با کمک مردم عزیز میهن سرافرازمان توانستیم نور امید را در دل داریوش غلامحسینی و خانواده اش روشن کنیم.

به امید روزی که تمام غلامحسینی های ایران نور امید در دلشان روشن شود که چراغ ایران را همچنان روشن نگه داشته اند.

سوک

 

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=73089

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
مجموع مبتلایان در جهان
آخرین بروزرسانی در:
مبتلایان

فوتی‌ها

بهبود یافته‌ها

موارد فعال

مبتلایان امروز

فوتی‌های امروز

موارد بحرانی

کشورهای تحت تأثیر