بیانات مهم آیت الله مهدوی کنی دبیر کل جامعه روحانیت مبارز در شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان (۷+۸) در تاریخ پنجشنبه ۱۳/۰۵/۱۳۹۰ منتشر شد.
متن این بیانات به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله علی ما انعم و له الشکر علی ما الهم
والصلوه و السلام علی رسولنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا، حبیب اله العالمین، سید المرسلین، أبی القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الهداه المهدیین، سیما بقیه الله فی الارضین حجه بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه
قال الله تعالی:
قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَهٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى
ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّهٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ (سبا:۴۶)
قال رسول الله صلی الله علیه و آله
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَهِ وَ الرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ
ماه مبارک رمضان
در آغاز، حلول ماه مبارک رمضان را به برادران بزرگوار تبریک عرض میکنم. رسول خدا در این خطبه شریف- که بخشی از آن ذکر شد- ماه رمضان را ماه برکت، رحمت و مغفرت معرفی کرده اند. نکته قابل توجه این است که برکت از نظر لغوی به معنای خیر کثیر است اما مصادیقی که از برکت در قرآن کریم ذکر شده، مواردی است که برای عامه مردم (ناس) مفید باشد. برای مثال در وصف قرآن میفرماید: وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (انعام،۱۵۵) در مورد حضرت عیسی (علیهالسلام) میفرماید: وَجَعَلَنِی مُبَارَکاً أَیْنَ مَا کُنتُ (مریم،۳۱) در جای دیگر درباره باران میفرماید: وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُّبَارَکاً (ق،۹)
مقصود بنده در اینجا اینست که اگر چه معنای لغوی این کلمه خیر کثیر است، اما از نظر قرآن کریم آن چیزی مبارک است که برای همه مردم مفید بوده و مربوط به دسته، گروه و صنف خاصی نباشد. قرآن کریم، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، حضرت عیسی (علیهالسلام)، کعبه و باران که با عنوان مبارک توصیف شده اند، همگی جهان شمول بوده و اختصاص به دسته و گروه خاصی ندارند. در این خطبه نیز خطاب پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به عموم مردم است. از این خطاب شریف میتوان استفاده کرد که برکت ماه رمضان برای همه مردم چه مؤمن وچه کافر بوده و سفره الهی برای همه مردم گسترده است. لیکن چنانچه در مورد هدایت الهی نیز بیان میشودکه یک هدایت عام(هدی لِلنّاس) و یک هدایت خاص(هدی للمُتََّقِین) وجود دارد، در مورد ماه مبارک رمضان نیز میتوان گفت که این ماه برای همه مردم منشأ خیر و برکت بوده و همه مردم از برکات عامه آن بهره میبرند اما مؤمنین مشمول برکات خاصه آن خواهند بود.
تبریک ماه مبارک رمضان و آغاز به کار کمیته وحدت
ما هم از کلام نورانی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) الهام میگیریم و این ماه مبارک را به شما، همه مؤمنین و همه مردم تبریک گفته و امیدواریم بتوانیم از برکات این ماه به خوبی استفاده کنیم.بنده آغاز نشست این کمیته و شورا را در این ماه شریف، به فال نیک گرفته و امیدوارم که این حرکت، حرکتی خدایی، معنوی و با برکت بوده و نتیجه مبارکی برای انقلاب و اسلام داشته باشد.
تشکر از پاسخ به دعوت جامعتین
نکته بعدی تشکر از شما برادران عزیزی است که از گروههای مختلف (البته اگر استفاده از لفظ گروههای مختلف صحیح باشد) به ندای جامعتین (جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز) پاسخ گفتید. این پاسخ به نشانه تعهد شما به انقلاب، نظام و رهبری است. چرا که جامعه روحانیت و جامعه مدرسین همواره در مسیر امام، انقلاب و رهبری حرکت کردهاند.
تدوین منشور اصولگرایی
در ملاقاتی که با عده ای از دوستان اصولگرا داشتیم، درخواست کردند که ما انتظار داریم که مجموعه روحانیت شروع کننده و دعوت کننده حرکت برای انتخابات باشد. این موضوع در جامعه روحانیت، طرح و مورد پسند واقع شد، در جلسه با جامعه مدرسین در قم نیز مطرح شد و مورد قبول قرار گرفت.
این پیشنهاد منشأ تدوین منشور اصولگرایی، طی نشستها و جلسات متعددی در قم و تهران شد که مورد تصویب همه برادران قرار گرفت.
منظور از این مطلب، بیان این سابقه است که طبق وصیت حضرت امام خمینی، که میفرمایند “به جامعه محترم روحانیت، خصوصاً مراجع معظم، وصیت میکنم که خود را از مسائل جامعه، خصوصاً مثل انتخاب رئیس جمهور و وکلای مجلس، کنار نکشند و بیتفاوت نباشند(وصیت نامه حضرت امام). ” لذا این جلسه به پیشنهاد و درخواست برادران اصولگرا تشکیل شده است.
سالگرد مشروطیت و آسیب شناسی حضور روحانیت
تاریخ نشان داده است که در هرجا که روحانیت با بصیرت و وحدت وارد شده است، نتیجه خوبی داشته و در مواقعی که وارد قضایا نشده یا اگر وارد شده، نیمه راه کار را رها کرده است، نتیجه مطلوبی برای کشور نداشته است. فردا چهاردهم مرداد و روز آغاز مشروطیت است. مشروطیت آغاز خوبی داشت، لیکن در میانه راه اشکالات فراوانی پیدا شد. متاسفانه در آن مقطع زمانی علما هم با یکدیگر مخالفت کردند و کار تا حدی پیش رفت که مرحوم آیت الله شیخ فضل الله نوری را دار زدند. پای چوبه دار او کف زدند و عدهای هم اظهار خوشحالی کردند. در حالیکه آن زمان بعضی علما هم سکوت کردند و نتیجه کار چنان شد که مشروطیت به آن صورت به انحراف کشیده شد.
لزوم درس گرفتن از دوره مشروطیت
ما این روز را به اعتبار روز مشروطیت الهام بخش قرار میدهیم، تا از گذشته درس بگیریم. مبادا ما دوباره آنچه دیگران کردند را تکرار کنیم و قیامیکه بزرگانی از علما و فقها برای خدا شروع کردند، به انحراف کشیده شود. بنده اینجا نکتهای را متذکر میشوم تا دیگر دوستان (که در جلسه حضورندارند) نیز بشنوند. ما در زمان حساسی قرار داریم. بیش از سی سال از انقلاب عظیم اسلامی میگذرد و ما در در داخل و خارج دشمنانی داریم که علیه انقلاب فعالیت میکنند. آنها از جهات گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در مقام براندازی نظام بوده و هستند. لیکن اگر ما با هم باشیم، کاری از پیش نمیبرند.
راز ماندگاری و سلامت انقلاب در کلام امام راحل حضرت امام در روزهای آخر عمرشان از بزرگان نظام (اهل حل و عقد)، دعوت فرمودند. در آن جلسه امام فرمودند که این انقلاب راه خودش را باز کرده و چرخ آن به حرکت افتاده است. من از دشمنان ترسی برای انقلاب ندارم و آنان کاری نمیتوانند بکنند، إلّا أذی. یعنی ممکن است کارهای ایذایی بکنند، ولی انقلاب صدمهای نخواهد دید. اما به شرطها و شروطها! به شرط اینکه شما با هم اختلاف نکنید، اگر شما با هم باشید، این انقلاب مسیر خود را به سلامت ادامه خواهد داد. این توصیه امام راحل، امری عقلانی، عقلایی و دینی است. ما نیز باید به توصیه امام توجه داشته باشیم.
هدف از تشکیل چنین جلساتی نیز همین مسأله است که افراد و گروههایی که در اصول انقلاب با هم مشترک هستند و آن را پذیرفتهاند، دور هم جمع شوند تا مبادا اختلاف سلیقه ها ما را از هم جدا کند. باید با حفظ سلیقه ها نشست و گفتگو کرد تا به یک نقطه و تصمیم جمعی برسیم.
محور وحدت
بعضی از دوستان میپرسند محور وحدت چیست؟ باید گفت مسأله وحدت که همیشه در اینگونه موارد گفته میشود، به معنای فلسفی آن نیست. مقصود ما از وحدت در مسایل سیاسی و اجتماعی، ائتلاف و تقریب آراء و افکار است.
در فکر جمعی، کار جمعی لازم است و مقصود آن نیست که همه گروهها، یک فکر واحد داشته باشند. این مسأله اصلاً شدنی نیست. حتی در یک خانواده نیز چند برادر از جمیع جهات با هم وحدت پیدا نمیکنند اما اگر بخواهند با هم زندگی کنند، باید به اصولی پایبند باشند. در جامعه نیز اگر بخواهیم با هم زندگی کنیم، عقل، خرد و دین اقتضا دارد که با هم بنشینیم، نزدیک شویم و فکر جمعی را مورد قبول و پذیرش قراردهیم.
البته در مورد احکام دینی این بحث تفکر جمعی قابل پیروی نیست. بلکه چنانچه گفته شد، محدوده آن مسایل سیاسی و اجتماعی است. معنای وحدت از نظر ما اینست که در این محدوده با حفظ اصول و احکام شرع، پس از شنیدن نظرات و سلایق، جمع بندی کنیم و به یک نظر جمعی برسیم. معنای وحدت در میان مسلمانان یا گروه ها نیز همین است.
جمع بندی مسایل بر محور منشور اصولگرایی
تدوین اصول در منشور اصولگرایی که مورد قبول اغلب برادران اصولگرا قرارگرفت، نیز با همین هدف انجام شد. البته در مقام تطبیق یا مصادیق ممکن است اختلاف نظر وجود داشته باشد، که با گفتگو قابل حل است.
بنده گمان ندارم کسی در این جمع، این اصول را قبول نداشته باشد. حتی معتقدم شاید برخی مخالفین نیز این اصول را قبول داشته باشند، اما صریحاً اعتراف نکنند. لذا ما باید بر محور این اصول تدوین شده، پس از بحث و گفتگو در مصداق ها و جزئیات، در مسایل و حوادث مختلف انقلاب به یک جمع بندی رسیده و در مقام تصمیم و اجرا به یک نظر برسیم.
عضویت افراد در گروه ها به معنای سهم خواهی نباید باشد
باید توجه کنیم که اگر چه افراد حاضر در این دو کمیته (که به عنوان ۸+۷ مقبول واقع شده) همچنین ما و آقایانی که در مقام اجرا مسئولیت بیشتری خواهند داشت، به حسب ظاهر نماینده گروه ها هستند، اما شاخص و معیار عملکرد همه ما اصول منشور اصولگرایی باید باشد.
اگر ما از این نمایندگی تفسیر گروهی انجام دهیم، ممکن است بحث سهم خواهی مطرح شود که درست هم نیست. ما در این جمع، گروه گرا نیستیم، بلکه اصولگرا هستیم. هدف ما از گردهم آیی رسیدن به همان فکر جمعی است. نه اینکه به دنبال افزایش نفوذ خود و کاهش نفوذ دیگران باشیم. اگر اینگونه فکر کنیم، اصلاً اصولگرا نیستیم. معنای اصولگرایی آن بود که شاخص اقدامات ما این اصول باشد، نه افکار گروهی و خصوصی ما. بنا بر این اگر دو نفر از طرف یک گروهی آمدند، معنایش این نیست که فقط منعکس کننده نظرات آنها باشند.
بنده، آیت الله یزدی و دیگر دوستانی که در این گروه هستند نیز نمیخواهیم خواسته ها و نظرات خود را به دیگران تحمیل کنیم.
فرض بر این است که این افراد اگرچه منسوب به گروهی هستند، اما بی طرف هستند.
سوء ظن و عدم اعتماد به یکدیگر موجب ضربه خواهد شد
بعضی از دوستان میگویند در جمع این هفت نفر، یک نفر هم از گروههای دیگر اضافه بشود. بنده فکر میکنم این برخورد ناشی از سوءظن است. یعنی فکر میکنند که ممکن است ما افکار و نظرات خود را تحمیل کنیم. اینکه بگوییم در داوری یک نفر هم از ما باشد که خواستههای ما را نیز بگوید، نشان از عدم اعتماد به یکدیگر دارد و با این تصور، تا آخر مسأله حل نخواهد شد.
جامعه روحانیت حزب یا حتی صنف نیست
بنده عضو جامعه روحانیت هستم، لیکن همیشه گفتهام ما نمیخواهیم مثل یک حزب، از افراد حزب خودمان نامزد انتخاب کنیم و به مجلس بفرستیم. ما مانند احزاب به دنبال به دست آوردن قدرت نیستیم. برخی از کسانی که انتخاب میکنیم، حتی آنها را در طول دوره چهار ساله نمایندگی، نمیبینیم. آنها هم نظرات ما را در خصوص مسایل مختلف نمیپرسند. نمی گویند حال که ما را انتخاب کردهاید، نظر شما در این مسأله چیست؟ (البته این مسأله به نظر من چندان خوب هم نیست)
ما حتی مانند یک صنف هم نیستیم. هر صنفی در مسیر مصالح و منافع خودش عمل میکند، اما ما هیچگاه به دنبال مصالح جامعه روحانیت نبودهایم. فرض ما اینست که مصالح نظام را در نظر داشته باشیم. اگر غیر از این باشد، این جامعه دیگر جامعه روحانیت یا جامعه مدرسین نیست.
افرادی که اینجا گردآمده اند، خودشان را نماینده همه افراد بدانند؛ افراد و گروههایی هم که اینجا گردآمده اند(چه آن هفت و چه این هشت)، باید مصالح و شاخص ها را طبق همان اصول منشور اصولگرایی که تدوین شده و اصول قانون اساسی در نظر بگیرند و در نظر داشته باشند که در واقع نماینده یک جریان خاص نیستند و خودشان را نماینده همه افراد بدانند.
آقای محسن رضایی روزی تشریف آوردند دفتر بنده و گفتند بالاخره من هم اصولگرا هستم یا نه؟ نکند میخواهید من را از اصولگرایی حذف کنید؟ پس یک نفر را هم برای ما بگذارید به عنوان نماینده. به ایشان عرض کردم، بالاخره دوستان زیادند، افرادی که در این انقلاب خدمت کردهاند و هرکدام جایگاه خاص خودشان را دارند. از طرفی افزایش جمعیت در اینگونه امور باعث دشواری تصمیم گیری میشود و اگر ما بخواهیم اینطور از افراد دعوت کنیم، به حَدِّ یقِف نخواهیم رسید. شما نظراتتان را بفرمایید، بنده و اعضای گروه هشت نفره، بیان کننده نظرات شما نیز خواهیم بود. ایشان هم قبول کردند و حتی در مصاحبهای نیز این مطلب را عنوان کردند. من از بیان و رفتار ایشان خوشحال شدم و از این برخورد تقدیر میکنم. اما از طرفی برخی دوستان دیگر کم لطفی کردند و در نامهای که ارسال کردهاند، آمرانه وارد میدان شدهاند. مطالبی که در آن نامه نوشته شده، خیلی خوب نیست. البته امیدواریم آنان نیز در جلسات دیگر حاضر بشوند. چرا که بنای جامعتین این بود که ما دعوت کننده و هادی به وحدت باشید. محور این وحدت هم که مورد پرسش برخی بزرگان قرار گرفته، همان اصولی است که همه قبول داریم.
رعایت شئونات اخلاقی در فعالیت سیاسی
تذکر دیگر بنده اینست که ما بایستی در کارهای سیاسی و اجتماعی شئونات اخلاقی را کاملاً رعایت کنیم و از دایره انصاف بیرون نرویم. طبق فرمایشات امام و مقام معظم رهبری مواظب باشیم که مبادا حرفی را به یکدیگر و حتی به گروههایی که با آنها مخالفیم، نسبت بدهیم که مخالف شرع و اخلاق باشد.
در برخورد با مخالفین هم باید با منطق و استدلال نظراتشان را رد کرد. اما توهین کردن به افراد کار درستی نیست. فرموده اند إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِین (نهج البلاغه: دارالهجره قم: ۳۲۳)؛ بنای ما توهین و تحقیر دیگران نیست. بنابراین باید روشی در پیش بگیریم که با موازین شرعی و اخلاقی سازگار باشد.
نسبتهای ناروا، غیبت، تهمت (که متاسفانه در مسایل سیاسی رواج دارد)، تحلیلهای نادرست و سوء ظن منشاء بسیاری از سخنان بیمبناست و بنده جداً عرض میکنم که اگر انقلاب را به این امور آلوده بکنیم، صدمه خواهد دید.
کار خلاف به اسم دین و خدمت به مردم، به انقلاب ضربه میزند.ما معتقدیم علاوه بر این عوامل ظاهری و مادی که همه دنیا قبول دارند، عوامل دیگری هست که در حوادث این عالم و به خصوص برای مؤمنین مؤثر است. ما که به عنوان دین، خدا، پیامبر، امام زمان و خدمت به مردم یک حرکتی انجام میدهیم، اگر کار خلافی در این میان انجام شود، ناسپاسی از انقلاب است. وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ (ابراهیم، ۷)
ممکن است خود انقلاب را همین کارها از بین ببرد. باید دقت داشته باشیم که حفظ حدود شرع، برای حفظ انقلاب بسیار مهم است.
بقای انقلاب وابسته به صفا و صمیمیت است
بقای این انقلاب تا امروز وابسته به صفا و صمیمیت آنهایی بوده که فدارکاری کردهاند. ما نیز باید راه آنان را ادامه بدهیم. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید:
فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْکَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَیْنَا النَّصْر (نهج البلاغه:دارالهجره قم: ص۹۲)
یعنی در زمان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) چون خداوند صدق و صفای ما را دید، از آسمان برای ما نصرت و یاری فرستاد.
آمادگی گروه ۸+۷ برای پذیرش نظرات و پیشنهادهای اصولگرایان
ما دست نیاز به سوی گروههای خارج از این جمع دراز میکنیم و پذیرای نظرات و پیشنهادات آنان هستیم. باید به صورت واقعی نظرات همه گروههای اصولگرا مورد توجه قرار گرفته شود و در تصمیم سازی ها مشارکت داشته باشند.
رعایت قانون عامل پیشرفت
باید توجه داشته باشیم که قوانین و مقررات را سرلوحه فعالیتمان قرار دهیم. اماممان تأکید داشتند که قوانین جمهوری اسلامیکه مورد پذیرش قرار گرفته، لازم الاجرا است و باید به آن عمل شود. نادیده گرفتن قوانین و مقرراتی که مورد قبول مجلس و تأیید شورای نگهبان قرار گرفته خلاف نظام اسلامی ماست. بنده معتقدم توجه به این مسأله میتواند در پیشرفت فعالیتهای ما تأثیر زیادی داشته باشد.
پرهیز از جنجالهای رسانه ای
توجه داشته باشید که مصاحبهها و سخنرانیها نباید طوری باشد که دشمنان را خوشحال کند. در حاضر که کمی بحث جدایی (که انشاء الله رفع میشود) مطرح شده، میبینید که رسانههای بیرونی و داخلی چقدر جنجال به پا کردهاند که این گروه شرکت کرده و آن گروه شرکت نکرده است. ممکن است در مواردی مصلحت نباشد که ما اظهار نظر کنیم، دشمنان ما سخنانی که ما نگفته ایم را در بوق و کرنا میکنند، چه برسد به سخنانی که میگوییم.
اسلام و نظام منهای روحانیت خواسته دشمنان است
بنده در روزنامهای دیدم که نوشته بود، “جامعه روحانیت چه جایگاه رسمی و قانونی دارد که مطالبات مردم را بیان کند؟ ” براساس آموزههای امام، ما معتقدیم که اصولاً روحانیت باید مطالبات مردم را بیان کند.
بعضی فکر میکنند که جامعه روحانیت باید محلی در قانون اساسی داشته باشد، تا یک نهاد رسمی باشد. درحالیکه روحانیت یک نهاد دینی و مردمی بوده و در نظام ما جایگاه رفیعی دارد. اگر ما در یک نظام اسلامی هستیم و اسلامیت آن را پذیرفتهایم، باید بپذیریم که روحانیت در این نظام دارای جایگاهی والا است.
در تمام دنیا نیز نهادهایی وجود دارد که مورد قبول مردم هستند و کارهای بزرگی انجام میدهند. اینطور نیست که حتما این جایگاه باید در جایی تصویب شده باشد.
روحانیت به معنای عامش در کشور، نعمتی است که خداوند به ما عطا کرده و باید این نعمت را حفظ کرد. کنار گذاشتن این نعمت ظلم به انقلاب است. اسلام منهای روحانیت و نظام منهای روحانیت، خواسته دشمنان اسلام و انقلاب است. ما باید روحانیت را حفظ و تقویت کنیم.
بنده خودم را هیچ میدانم، اما روحانیت را باید حفظ کنیم. این نهادی است که ۱۴۰۰سال روی آن کار شده تا به اینجا رسیده است. اینکه ما این نهاد و نقش آن را، آن هم در یک روزنامه رسمیدولتی نادیده بگیریم، ظلم است. اینها مصیبت است که انسان میشنود که میگویند روحانیت اصلاً چه کاره است؟ اینها کم لطفی است و باعث سوء استفاده دشمن میشود.
اینکه برخی بزرگان نمیخواهند وارد مسایل جزیی بشوند، به خاطر حفظ شئون روحانیت است، اما ما طبق نظر حضرت امام در مسایل سیاسی در آن حدی که صلاح باشد باید حضور داشته باشیم.
مثالی هم از اتحاد و احترام روحانیت به ذهنم آمد. مرحوم پدرم نقل میکرد که در زمان ناصرالدین شاه در تهران دو روحانی بزرگ، مورد احترام مردم بودند. یکی حاج ملا علی کنی که نفوذ بیشتری داشت و دیگری حاج ملا صادق که در خیابان مولوی ساکن بود. ظاهراً این دو عالم با هم قدری هم اختلاف مشرب داشتهاند.
از قضا حاج ملا صادق یکی از درباریها را که شراب خورده و بد مستی کرده بود، در وسط خیابان مولوی حد میزند. این خبر به ناصرالدین شاه میرسد. میگوید این شیخ که بوده و بالاخره دستور میدهد او را به عراق تبعید کنند. ایشان هم حرکت میکند به سمت حضرت عبدالعظیم که از آنجا برود به سوی عراق.
پدرم میگفت وقتی خبر به گوش مرحوم حاج ملا علی کنی میرسد، میگوید به مردم اعلام کنید که ما هم از ایران میرویم. منزل ایشان در بازار بوده (اکنون هم سرایی به نام ایشان است) و به محض حرکت ایشان، بازار تعطیل میشود. خبر به خیابان ها میرسد، مردم هم حرکت میکنند به سوی حرم حضرت عبدالعظیم و شهر تعطیل میشود. میگویند حتی درباریها و مأمورین هم اسلحه ها را میاندازند و به دنبال حاجی راه میافتند. خبر به گوش شاه میرسد. شاه به صدراعظم دستور میدهد که بروید و حاجی را برگردانید.
صدراعظم با عجله خود را به حاج ملاعلیکنی میرساند و تقاضای شاه را به عرض ایشان میرساند. ایشان میگوید موضوع اصلی تبعید حاج ملا صادق است، هروقت آن آقا برگشت، من هم برمیگردم.
صدراعظم مجبور میشود برود و از حاج ملا صادق عذرخواهی کند، حاج ملا علی میگوید، من اینجا میمانم، شما بروید آقا را از حرم حضرت عبدالعظیم برگردانید تا با هم به تهران برگردیم. غرض آنکه علما اینگونه حریم یکدیگر را نگه میداشتند. ما نیز باید الان حریم خودمان را حفظ کنیم، وقتی ما احترام یکدیگر را حفظ نمیکنیم، میخواهید دشمنان، احترام ما را حفظ کنند؟
مبنای انتخاب افراد صلاحیت نه وابستگی
نکته قابل ذکر دیگر توجه به انتخاب افراد برای نمایندگی در مجلس است. ما باید به گونهای انتخاب کنیم که تمام گروههایی که در کشور مؤثر هستند از اصناف مختلف، خانمها، دانشگاهیان و… در مجلس حضور داشته باشند و اگر بتوانیم ترکیبی از همه گروهها داشته باشیم بسیار مناسبتر است.
خلاصه اینکه به جای اینکه بر مبنای وابستگیها گزینش کنیم، مبنای ما انتخاب اصلح بر اساس اصول و شایستگیها باشد.
پرهیز از اسراف در تبلیغات
موضوع دیگر که باید نامزدها و گروههای شرکت کننده در انتخابات به آن توجه کنند، صرفه جویی و پرهیز از اسراف است. در شرایطی که مردم گرفتاریهای اقتصادی دارند، تبلیغات پر زرق و برق باعث اثر منفی در ذهن آنان خواهد بود.
اطلاع رسانی
نکته دیگر اطلاع رسانی صحیح و به موقع است. تصمیماتی که این کمیته ۸+۷ میگیرند، حتماً به اطلاع مردم برسد.
تبعیت از رهنمودهای رهبری در خصوص انتخابات
آخرین نکته که بسیار اهمیت هم دارد، توجه و دقت نسبت به رهنمودهای مقاممعظمرهبری در خصوص انتخابات است. توجه داشته باشیم که حفظ ولایت و نظام، همچنین متأثر نشدن از مواضع و مواقع قدرت و ثروت که ایشان فرمودند، سرلوحه قرار گرفته و بیانات و پیامهای ایشان همیشه مورد توجه باشد. امیدوارم که این جلسه منشاء خیر باشد.