حسین قدیانی طی گزارشی در روزنامه وطن امروز نوشت:
یک: به آقای هاشمی لطف میکنم و فرض را بر این میگیرم که سابقه ایشان از بدو تولد در «نوق»، تا رفتنشان به بهرمان و رفسنجان، اصلا تا آخر دولت اول سازندگی پاک بوده و زلال. با این همه من بیشتر نگران سابقه ایشانم، نه حال فعلیشان. ملاک حتی اگر سابقه آدمها باشد، باز آقای هاشمی را باید نگریست و به سوابق بد ایشان گریست.
دو: کسی میتواند پز سابقهاش را بدهد که حکایت «زبیر»، عمری در خدمت اسلام بوده باشد، جز آخر زندگی! یعنی جز یک مقطع، مابقی سوابقش نکو باشد و در راستای دوست. این شخص اگر آمد و گفت: «من همانم که دیروز چنین و چنان بودم»، باید جواب داد: «ملاک، حال فعلی افراد است… اما سوابقت را راست میگویی… و حیف! حیف تو بود که با آن همه سابقه، «علی(ع)» را به بنده زاده فروختی».
سه: چرا من نگران سابقه آقای هاشمی هستم؟! زیرا ملاک اگر سابقه افراد هم باشد، معالاسف «نامه سرگشاده»، «شورش علیه انتخابات آزادانه ۴۰ میلیونی ۸۸»، «همراهی با ناقل نامرد بریزید خیابانها»، «فروختن نظام ۳۰۰ هزار شهید به چند آقازاده بیارزش اما پر ادعا»، «همزبانی با دونمایهای در حد داریوش همایون»، «چماق ساختن از انتخابات آزاد بر سر تابوت مظلوم شهدا»، «دمی خرمای انقلاب، دمی بیشتر، خر ضد انقلاب را خواستن»، «یکی به نعل و یکی به میخ زدن»، «رفتار، اغلب بر مدار تفرقه، گفتار، گاهی مایل به وحدت»، «از عکس امام سخن گفتن و عکس امام، عمل کردن»، «امام را به جای بیداری و بیداری اسلامی، در خواب دیدن»، «سوم خرداد را به جای خدا، متاثر از نامه خود پنداشتن»، «من بودم و من بودم»، «رفوزگی در آزمون ۹ دی»، «سانسور یومالله چهارشنبه، البته از روی ناچاری»، «کاریکاتور کشیدن از وقف، در قصه وقف دانشگاه آزاد»، «سعی در تضعیف گفتمان مقاومت هستهای، متاثر از سیاست سازش»، «ترجیح گفتمان اعتدال، بر گفتمان عدالت»، «غلبه گفتمان توسعه بر گفتمان پیشرفت»، «پیش قراولی در زمینه احزاب دولت ساخته»، «پدر معنوی حزب کارگزاران شدن»، «دفاع از مدیریت ریخت و پاش»، «همراهی با همان جماعتی که عالیجناب سرخ پوش، خطابت میکردند» و… اگر تنها بخشی از سابقه ناراست و بیاندام آقای هاشمی نیست، پس چیست؟! این همه خبط و خطا، سالهاست سابقه آقای هاشمی شده و فقط حال فعلی ایشان نیست که نگرانکننده باشد! گذشت دورهای که «نامه سرگشاده علیه انتخابات آزاد و رکوردشکن ۴۰ میلیونی ۸۸»، حال فعلی آقای هاشمی بود! اینک سنجاق به سابقه ایشان شده که ما چندی است در آستانه سال ۹۲ بسر میبریم!
چهار: معالاسف حتی با پیش فرض بند نخست، سوابق آقای هاشمی، کارنامه فردی را تداعی میکند که نمودار نمراتش رو به افول است. از کدام سابقه با ما سخن میگویی آقای هاشمی؟! ما مثل بعضی رجل سیاسی، هرگز دچار آلزایمر نشدهایم که در سوابق شما، «نوق» را ببینیم اما «بوق» را نبینیم!
«راست» را ببینیم اما «دروغ» را نبینیم! شما علیه «انتخابات آزاد»، «بوق سرگشاده» نزن و اجازه نده خاندانتان در «دروغ تقلب» بدمند، سخن گفتن از «انتخابات آزاد» پیشکش! اگر ۲ خرداد، خاتمی گفت: «ادامهدهنده راه هاشمی نیستم» و رای آورد، اگر ۳ تیر، احمدینژاد علیه محوریت شما حرف زد و دکتر هم رای آورد… و اگر این است حال و روز فعلی محبوبیت شما که هر وقت در سیاست، بیش از حد مجاز، میدانداری میکنید، حتی صدای اصلاحطلبان هم به اعتراض بلند میشود، باید به شما متذکر شویم؛ لطفا برای انتخابات آزاد، دایه مهربانتر از مادر نشوید! خیلی وقت است سرکنگبین میافزاید صفرای سابقه شما!
پنجم: آقای هاشمی! با آن همه سابقه نیک، و ایضا با آن همه سابقه سرگشاده، نیز با این همه حال فعلی، شما با انتصاب رهبر انقلاب، رئیس مجمع تشخیص مصلحت این مملکتی!
انتخابات آزادانه که شما را در ۲ صندلی ریاست بر جمهور و ریاست بر خبرگان رهبری ناکام ساخت، لیکن هر نصبی از خامنهای، «انتصاب آزادانه» است، خواه سوژه شما باشی، خواه کس دیگری! در اقتدار بنای رفیع و باشکوه این نظام الهی و در قدرت علمدار علویتبار انقلاب ما همین بس؛ آنجایی که ما مردم به شما رای نمیدهیم، باز هم «آقا» شما را در مجموعه حفظ میکند. بیآنکه اندک خطری تهدید کند جایی را. این «انتصاب آزادانه» بیانگر اوج اقتدار نظام است.
بعدها تاریخ تحسینها خواهد کرد قدرت آن نظامی را که شما را با این همه اعوجاج در سابقه، در مجموعه مدیریت کلان خود حفظ کرد. من اگر چه معتقدم؛ «شما را به سخن گفتن از «انتخابات آزادانه» نیامده»، اما این را هم اعتقاد دارم؛ «حضرتعالی، شاید بیآنکه خود بخواهید، صحه مضاعف زدهاید بر اینکه در جمهوری اسلامی، آزادانهتر از انتخابات، نیک اگر بنگری «انتصابات رهبر انقلاب» است.
ابوتراب چه حکیمانه جملهای دارد؛ «هر که فتنه کند، خود هیزم آتش آن میشود». آقای هاشمی! بیش از این خراب نکنید سابقهتان را. ما برای «نوق» احترام قائلیم، اما شما هم کمتر بوق بزنید… و به بندهزادهها یادآوری کنید؛ زندان ستمشاهی، شلاق داشت، نه اینترنت پرسرعت! شما که خوردهاید، چرا؟! شما که بارها تا مرز شهادت رفتهاید، بارها و بارها در مرز توطئه دیده شدهاید؛ چرا؟! و حال که هنوز «رئیس مجمع تشخیص مصلحت» هستید، و با این همه زیگزاگ، همچنان «انتصابات آزادانه» شامل حالتان میشود، چه از جان «انتخابات آزادانه» میخواهید؟!