روزنامه اعتماد نوشت: باراک اوباما، روز جمعه در حاشیه نشست امنیت هستهای در واشنگتن با نمایندگان ١+۵ و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در رابطه با برجام دیدار کرد. او پس از این دیدار، در نشستی خبری در ر ابطه با اجرای برجام و تعهدات این کشور سخن گفت.در رابطه با اظهارات اخیر رییسجمهور امریکا با محمد فرهاد کلینی، کارشناس ارشد مسائل استراتژیک گفتوگویی داشتهایم که مشروح آن در ادامه میآید.
تحریمهای هستهای ایران روی کاغذ برداشته شده است اما به نظر میرسد که برای آغاز به تجارت بسیاری از شرکتها و سرمایهگذاریها در ایران هنوز موانع روانی وجود دارد. دلیل شکلگیری چنین فضای روانی چیست؟
در مذاکرات هستهای بر مساله همزمانی برداشتن تحریمها و اجرای تعهدات از سوی ایران تاکید بسیاری میشد و زمان زیادی از مذاکرات متوجه این مساله بود. پس از دستیابی به توافق هستهای میان ایران و گروه ١+۵ هم شاهد بودیم که تماسهای بسیاری میان بخشهای اقتصادی کشورهای اروپایی با دستگاههای اقتصادی ایران برای همکاری به وجود آمد که از سرعت زیادی نیز برخوردار بود. با این حال، نکته مهم و دارای اهمیت آن بود که زیرساختهایی که تحت تاثیر تحریمها قرار گرفته بودند، به دلیل اهمیت مورد اولویتبندی قرار گیرند که یکی از مهمترین زیرساختها، مسائل لغو بلوکه پولهای بانکی، بیمهها و سوییفت و… بود تا با بهروز شدن نرمافزارها و بهسازی سیاستها و ترمیم روابط مقدمات لازم برای انجام مراودات مالی و اقتصادی فراهم شود. اولویت بعدی در رابطه با مساله علائق اروپاییها و سرمایهگذاری و حضور جدیتر آنها در پروژههایی که نیاز به فاینانس دارند در مراحل بعدی بود. همچنین مساله انرژی هم از اولویتهای مهم دیگر بود، یعنی ایران بتواند توانایی تولید خود را در بازار انرژی افزایش دهد و بازارهای خود را که به دلیل تحریم، از دست رفته بود، بازپس بگیرد. بخش دیگر هم مسائل مرتبط با حمل و نقل بود که مثلا در عرصه کشتیرانی بتواند همکاریها و مراودات بینالمللی را انجام دهد. در این حوزهها، شاهد تحول در برخی حوزهها مانند بخش حمل و نقل بودیم اما در برخی زمینهها، مانند حوزه بانکی تحول همراه با تاخیر انجام شد و در بحث سوییفت یورویی و دلاری، امریکا در بازگشایی سوییفت دلاری اقدامی مناسب را انجام نداد. البته باید به این مساله نیز اشاره کرد که در مساله سوییفت، بحثهای فنی هم مطرح شد و نیاز بود تا نرمافزارهای سوییفت از سوی ایران، بهروز شوند تا مراودات بانکی و مالی میان ایران و کشورهای اروپایی و غربی از سرگیری شود. در این مسائل، شاهد بودیم که طرفهای اروپایی با روش محافظهکارانه در تعاملات بانکی ظاهر شدند و مقامات سیاسی ایران و خصوصا معاونت اروپا و امریکای وزارت امور خارجه نیز در واکنش به این مساله، هشدارهایی را دادند که کشورهای اروپایی در این باره روشهای محافظهکارانه را کنار بگذارند. از سوی دیگر وزارت خزانهداری امریکا هم در این مدت سعی میکرد تا از روشهای مختلف بخشهای بانکی اروپایی را برای تعامل و تماس با ایران تا حدودی نگران نگه دارد. بنابراین میتوان گفت که سطح اجرای تعهدات امریکاییها با سطح اجرای تعهدات اروپاییها با یکدیگر متفاوت بوده است که البته انتظارات ایران از فضای پسابرجام بیش از اینها بود. با این مقدمه، اگر بخواهیم به چرایی شکلگیری چنین فضای روانیای بپردازیم، میتوان گفت بخشی از این فضای ایجاد شده به سیاستهای دولت امریکا بازمیگردد. اوباما در پیام نوروزی خود بحث پنجره در روابط ایران و امریکا را مطرح کرد ولی در جلسه روز جمعه امنیت هستهای هم که با حضور مقاماتی از گروه ١+۵ بود، وی مجددا از تداوم سیاست تحریم سخن گفت. در این چارچوب لازم است تا ایران به اجرای جدیتر تعهدات طرف مقابل تاکید داشته باشد و بر اجرای تعهدات از سوی آنها نظارت کند.
چرا این فضا با وجود توافق هستهای و اعلام روز اجرای برجام هنوز پابرجاست؟
من در اظهارات قبلیام از تمرکز بر عقلانیت و جلوگیری از احساساتی اظهارنظر کردن تاکید کرده بودم. دنیا در اجرای تعهدات بینالمللی تجربیاتی دارد. مثلا در جنگ جهانی دوم، آیا غرامتها به ایران پرداخته شد؟ رژیم بعث در تجاوز به ایران، مگر غرامتهایش را پرداخت؟ این مسائل موضوعات دقیقی هستند که به بحث توانایی و حقوقی و اجرای تعهدات برمیگردد و باید دید نسبتهایش چگونه تعریف میشود. اگر کشوری توانایی تثبیت حقوقش را نداشته باشد، بیتردید کشورهای دیگر حقوقش را نمیدهند و سعی میکنند تا حقوق آن کشور را کوچک نشان دهند. در این راستا، لازم است تا طرف ایرانی با جیب پر مذاکره کند و اگر مذاکره با این نگاه نباشد و ایران با جدیت مذاکره نداشته باشد، طرفهای مقابل با استانداردهای دیگر به تعریف این مساله میپردازد. شما اگر به مواضع آقای ظریف هم نگاه کنید متوجه میشوید که آقای ظریف سعی میکند این موازنه را مدیریت کند. لازم است ایران در این راستا، دست به موازنهگری با غرب بزند مثلا در بحث سوییفت، ایران میتواند تعاملاتش را با بانکهای کشورهای آسیایی یا مشارکت قوی با بریکس به گونهای بالا ببرد تا اگر در رابطه با کشورهای غربی بحثی مطرح شد، آنها برای از دست ندادن منافع خود مجبور به جبران شوند. به عبارت دیگر، بحث موازنه تابعی از رقابت و همکاری است.
برای رفع این فضا چه گامهایی از سوی ایران باید برداشته شود؟
در عرصه داخلی، سال جدید متمرکز بر رویکرد اقتصادی است. البته درباره رویکرد اقتصادی سال ممکن است تا برداشتهای غیرمعقولانهای از اقتصاد مقاومتی وجود داشته باشند و برخی آن را اقتصاد ریاضتی تفسیر کنند، ولی اگر برنامه و سیاستهای اقتصاد مقاومتی را مورد بررسی قرار دهیم، متوجه میشویم که این سیاستها ملی است و در شورای عالی مصلحت نظام مطرح و بر جنبههای مختلفی تاکید شده است. در این سیاستها، بر جذب سرمایهگذاری، مدیریت آنها و ایجاد رونق اقتصادی نه بر اساس ابتکار در محیط خارجی بلکه براساس تواناییهای داخلی تاکید شده است. در این راستا، در نخستین نشست هیات دولت هم تاکید بسیاری بر این مساله شد و توجه جدی دولت را نشان داد و باید منتظر اقدامات شایسته در این خصوص بود.
در عرصه بینالمللی چطور؟
باید به ارزش همکاری با همسایگان توجه بسیاری بکنیم. در بحث همسایگان ارتباط سیستماتیک، بازارهای پایدار و امنیت پایدار را ایجاد میکند و به تعاملات بینالمللی ما هم جان تازهای میدهد. به عبارت دیگر، براساس «درک برد – برد – برد» که مبتنی بر منافع ما و طرف مقابل و همچنین جریان بینالمللی است، برنامهریزی کرد. در این راستا، طرحریزی سناریوهای اقتصادی در عرصه منطقهای در چارچوب چندجانبهگرایی مهم ارزیابی میشود.
امریکا چه گامهایی جدا از برداشتن تحریمها روی کاغذ باید بردارد؟
هفته گذشته، وزارت خزانهداری امریکا مواضع متفاوتتری نسبت به گذشته از خود نشان داد. این مواضع منوط به آن است دولت امریکا که در حال نزدیک شدن به فضای انتخاباتی است، تا چه اندازه توانایی و شجاعت در اجرا و پایبندی به تعهداتش را داشته باشد. در زمان مذاکرات و پس از آن، باراک اوباما و جان کری سعی کردند تا آمادگی امریکا را نشان دهند ولی اکنون زمان نشان دادن آن آمادگی برای اجرای تعهدات است. اکنون امریکا فرصت دارد تا کمبود زمان را جبران کند ولی این مساله نیازمند درک قویتری است. زمانی که رونالد ریگان رییسجمهور امریکا بود و مارگارت تاچر در انگلیس در راس قدرت بود، دنیا به سمت و سوی سیاست تند و مشت آهنین پیش رفت. با این حال، اکنون در انگلیس و امریکا شاهد نگاههای جدیدی هستیم که جرمی کوربین و برنی سندرز نمادهای آن هستند که نگاههای متفاوتی به روندهای بینالمللی دارند. اگر نگاه آنها بتواند در موقعیت جدیدتری قرار گیرد، جایگاه ایران هم در عرصه تعاملات بینالمللی تغییر میکند و نقش محوری ایران برای تولید امنیت از ارزش بیشتری قرار میگیرد ولی در غیر این صورت، دنیا وارد عرصه پر پیچ و خمی خواهد شد. با این وجود، باید منتظر ماند تا سیر تحول در امریکا با چه شیبی پیش میرود. در همین عرصه، ما با ترامپی روبهرو هستیم که به اعتراف مقامات امریکایی از سیاست خارجی اطلاعی ندارد.
اوباما روز جمعه گفت که امریکا تلاش خود را برای از میان بردن این فضا انجام خواهد داد. آیا چنین ارادهای در امریکاییها واقعا دیده میشود؟
مواضع اوباما و کری را کاملا با برخی دیگر متفاوت ارزیابی میکنم زیرا سمت و سوی این مواضع با دیدگاههای سنتی در امریکا کاملا فرق میکند. اوباما سعی میکند در مناسباتش در عرصه سیاست خارجی از روش جان کندی استفاده کند و در این راستا سعی میکند مرزبندیهایش را با جریان سنتی نشان دهد. مهم آن است که این اراده و پنجرهای که او مطرح میکند، تا چه اندازه میتواند عملیاتی شده و در ایران اعتمادسازی بکند و از این مسیر، به چه درک مشخصی برسد؟ آیا اجرای این سیاست، زمان لازم را دارد؟ اینها سوالاتی جدی هستند. من فکر میکنم لازم است تا اوباما شجاعت بیشتری قبل از رفتن از کاخ سفید از خود نشان دهد. انتظارات بیشتری وجود دارد.
در شرایطی که این فضا از میان نرود یا به درازا بکشد، چگونه میتوان به اجرای تعهدهای طرف مقابل در این توافق امیدوار بود؟
نکتهای که در این مساله لازم است آن است که اعضای گروه ١+۵ هم مواضعشان را روشن کنند و از روش سکوت پیروی نکنند و اگر نقض تعهدی از سوی امریکا مشاهده میکنند، نسبت به آن اعتراض کنند. آنها باید متوجه باشند که هزینه توافق هستهای نباید فقط از جیب ایران و آنها پرداخته شود. در این ماجرا، ایران باید فعالتر برخورد و دیپلماسی چندجانبهگرایی را دنبال کند.
اوباما میگوید که ایران به روح توافق توجه ندارد. به نظر میرسد که منظور وی حرکتهای منطقهای ایران باشد. اگر تعریف روح توافق تا این اندازه مبسوط باشد چه چالشهایی پیشروی ایران و طرف مقابل برای اجرای برجام وجود خواهد داشت؟
دولت امریکا و شخص اوباما به جای توجه به روح برجام باید به حداقلهای موجود و ممکن تعهدات خود در برجام توجه کند. باید از آنها پرسید آیا امریکا به حداقلهای برجام پایبند بوده است که اکنون از روح برجام سخن میگوید؟
بحث فعالیتهای موشکی ایران بسیار گسترده شده و بسیاری از تحریم ایران به دلیل این آزمایشها سخن میگویند. این مساله نقض برجام نیست اما عدهای آن را تعبیر به نقض قطعنامه میکنند. این آزمایشها تا چه اندازه میتواند مانع از اجرای برجام باشد؟
برنامه موشکی ایران از ابتدا توسط هیات مذاکرهکننده ایرانی از موضوع مذاکرات هستهای جدا شد و ایران نیز به صراحت گفت که از حق متعارف خود نخواهد گذشت و همانطور که دیدید رییسجمهور روحانی فرمان موشکی داد و آقای ظریف هم در مصاحبهها و هم در سخنرانیها بارها درباره توانایی موشکی اظهارنظر کرده است. با این حال، تحریمها ممکن تحت هر بهانهای اعمال شوند. امریکاییها میدانند توانایی موشکی ایران، توانایی متعارفی است و سطح تهدیدات در این باره را هم میدانند. بحث موشکی ایران هم بحث جدیدی نیست و همیشه هم آزمایشات خود را انجام داده است. بحث جدید آن است که امریکاییها میگویند این موشکها قابلیت حمل کلاهک هستهای را دارند که حرف غیر تخصصی است و بیشتر به یک بهانه مضحک شبیه است.
با توجه به تحریمهای اولیه امریکا چگونه میتوان از تفکیک پایبندی امریکا به برجام مطمئن بود؟
بحث تحریمها در امریکا، بحث جدی و درهم آمیختهای است. اینکه مقام معظم رهبری در زمان مذاکرات تاکید داشتند باید تمامی تحریمها برداشته شود برای آن بود تا امریکاییها از این رهگذر، راه فرار پیدا نکنند. با این حال، امریکاییها با این بهانه که امریکا درباره مساله هستهای با ایران در حال مذاکره است و نه حقوق بشر و تروریسم و مسائل منطقهای، از رفع تحریمها در این حوزه پرهیز کردند. من با توجه به ترکیب کنگره و روند انتخابات، اجرای تعهدات در امریکا را در هالهای از ابهام ارزیابی میکنم.