زور الکی میزنیم همه نامزدها از ولایت فقیه حمایت میکنند
رابط لانه جاسوسی آمریکا با بیت سیدکاظم شریعتمداری گفت اپوزیسیون سعی میکند از درون بلوکهای قدرت یارگیری کند اما نامزدهای فعلی انتخابات هیچ کدام رویاروی نظام نیستند.حسن شریعتمداری در مصاحبه با صدای آمریکا گفته است: من ندیدم این نامزدها در حمایت از خواستههای مخالفان رو در روی ولایت فقیه قرار بگیرند.
وی افزود: اپوزیسیون سعی میکند یارگیری خودش را از درون بلوکهای قدرت و از جامعه انجام دهد و این کار با انتخاب یک راهبرد عاقلانه عملی میشود اما نامزدها یک نفر را نمایندگی میکنند که آیتالله خامنهای است. تاکنون من از این نامزدها ندیدم در طول زندگی سیاسی خود از مخالفان حمایت و رو در روی ولایت فقیه قرار گیرند.
حسن شریعتمداری همچنین در مصاحبه با وبسایت اپوزیسیون موسوم به «تقاطع» گفت: ما در انتخابات یک پروژه رقیب داشتیم که به دنبال دموکراسیسازی از داخل نظام بود. هدفی که ما میگفتیم نتیجه ندارد و آنها معتقد بودند شدنی است. این جریان ابتدا با خاتمی این هدف را دنبال میکرد که شکست خورد و بعد هم این جریان سعی کرد با مهندس موسوی دوباره مطرح شود که به نتیجه نرسید و در انتخابات جدید هم با آقای هاشمی این جریان میخواست شانس خود را بیازماید که این اتفاق هم رخ نداد.
بنابراین تحقق انتخابات رقابتی و آزاد امروز در ایران به بنبست رسیده است و طیف اصلاحطلبها به نوعی از درون به بیرون این نظام پرتاب شدند. هرچند ممکن است قبول نکنند یا طیفی تن به خواستههای حکومت دهند و باز هم در انتخابات جمهوری اسلامی شرکت کنند. بنابراین پیام ما در این شرایط به این طیف همکاری با اپوزیسیون است.
همچنین پایگاه گروهک ملی مذهبی از قول یکی از اعضای این گروهک نوشت: ردصلاحیت آقای هاشمی توسط شورای نگهبان کاملاً غیرمترقبه بود. ما فکرش را نمیکردیم. به نظر من انتخابات را نباید تحریم کرد بلکه باید از آن گذشت. برخی دوستان اصلاحطلب خیلی اصرار دارند که بالاخره هر کسی که به میدان میآید باید به او رأی داد و یک توجیهی هم برایش درست کرد. من با این کار موافق نیستم. نباید رژیم کاندیدای ما را تعیین کند. این شیوه نادرستی است که نباید تسلیم آن شد.
وی افزود: آقای جلاییپور (پدر و پسر) بر آقای روحانی بسیار اصرار میورزند. روحانی مگر مباحث و رویکردهای جنبش اصلاحطلبی را قبول دارد؟ او مجموعه این مباحث را نمیپذیرد. ما نیرویی را میخواهیم پشت سر او ببریم که بعداً درباره خود ما مسئلهدار خواهند شد. اگر آنها از ما سرخورده شوند پس از آن چگونه خواهند توانست به ما اعتماد کنند؟ به همین دلیل من میگویم باید از خیر این انتخابات گذشت و به هیچ وجه درست نیست هواداران خود را پشت سر هر کسی که اینها اجازه میدهند و مقدار کمی هم به ما نزدیک است، کشاند.
باید با ایران مذاکره کرد آمریکا نمیخواهد دوباره وارد باتلاق شود
یک اندیشکده آمریکایی در گزارشی نوشت ایران دشمن آمریکاست اما کاخ سفید مجبور است برای حل بحران سوریه از ایران برای مذاکرات ژنو دعوت کند.
اندیشکده بروکینگز در این گزارش که توسط جرمی شاپیرو (مشاور ویژه سابق دستیار وزیر خارجه) به نگارش درآمده، یادآور میشود: کنار گذاشتن ایران از مذاکرات ژنو نتیجه عکس میدهد. منطق دیپلماتیک در بر دارنده این مفهوم است که شما با دشمنانتان به صلح میرسید نه با دوستانتان. اما با این حال این حرف اغلب در بحثهای داخلی آمریکا انکار میشود و تمایل به مذاکره به عنوان نشانهای از ضعف یا پاداش دادن در قبال رفتار نامطلوب قلمداد میشود.
شاپیرو میافزاید: این پرسش که آیا باید درصدد جلب مشارکت ایران در مذاکرات پیشنهادی ژنو درباره سوریه باشیم یا نه، نشان میدهد که این مفهوم پاداش چگونه میتواند ما را به بیراهه ببرد. دلیل مشارکت دادن ایران این نیست که ایران بازیگری مطلوب در سوریه است. این مسئله (جلب مشارکت ایران) همچنین به این دلیل نیست که مقامهای آمریکایی اعتقاد دارند که توافق با ایران در مورد سوریه میتواند سرآغاز دوره جدیدی در دوستی آمریکا و ایران باشد. پس از بیش از ۱۰ سال تعامل با رژیم ایران در مسئله هستهای، توهم و اعتماد زیادی در دولت آمریکا در مورد ایران باقی نمانده است.
تحلیلگر اندیشکده بروکینگز تصریح میکند: رژیم ایران، به زبان ساده، دشمن ما است. دلیل مشارکت دادن ایرانیها این است که صحبت کردن با این دشمن تنها مسیر قابل تصور برای رسیدن به یک راه حل سیاسی در سوریه است. ما از تجربههای گذشته میدانیم (یا باید بدانیم) که جنگهای داخلی مانند جنگ سوریه تا زمانی که حامیان قدرتمند خارجی با حل و فصل مناقشه مخالف باشند، به پایان نخواهند رسید.
وی اضافه کرد: ایران این توانایی را دارد که هرگونه توافق به دست آمده در مذاکرات ژنو را به تباهی و شکست بکشاند. این حقیقت تلخ ما را به یک نتیجه ساده میرساند و آن اینکه اگر خواهان راه حل سیاسی در سوریه هستیم نیازمند رسیدن به توافقی با ایران هستیم.
وی درباره مخالفان مذاکره و حامیان سیاسی جنگ نوشت: چنین جنگی سالها طول میکشد و تهدید واقعی سرایت بیثباتی به جانب متحدان آمریکا را به دنبال خواهد داشت.
دولت اوباما به این تصمیم رسیده که مداخله عمیق در یک جنگ دیگر از این نوع در خاورمیانه به منافع آمریکا لطمه میزند و موجب فرسایش قدرت آمریکا میشود و برای تمام طرفهای درگیر بهتر است که هر چه زودتر به راه حلی سیاسی در سوریه برسند. این دیدگاه است که منجر به طرفداری از یک راه حل سیاسی و تبلیغ برای مذاکرات ژنو شده است.
روزنامه واشنگتن پست نیز در گزارشی تصریح کرده است: جنگطلبان آمریکایی که مغز متفکر و طراح جنگهای عراق و افغانستان بودند، در قبال موضوع درگیری نظامی آمریکا سکوت میکنند.
این روزنامه افزود: بهرغم آنکه جنگطلبان آمریکایی معتقدند که انفعال آمریکا در قبال سوریه بسترساز حضور قوی ایران در این کشور شده، اما دولت «باراک اوباما» را برای مداخله نظامی در سوریه تحت فشار قرار نمیدهند. شاید تجربه تلخ دو جنگ عراق و افغانستان و بیمیلی رئیسجمهوری دمکرات برای افتادن به قعر باتلاقی دیگر در خاورمیانه، عامل اصلی اکراه در ورود به این آوردگاه است.
آمریکاییها از جنگ خستهاند؛اوباما نمیخواهد به تله بیفتد
باراک اوباما میخواهد از شیب لغزنده در جنگ سوریه پرهیز کند و در جنگی سرشار از مخاطره نیفتد. آمریکا از جنگ خسته است.
این تحلیل را کیم غطاس تحلیلگر بیبیسی در واشنگتن عنوان کرد و افزود: رئیسجمهوری آمریکا ۲ سال است که سعی میکند از کشیده شدن به جنگ سوریه پرهیز کند.
وی اضافه کرد: اوباما و اطرافیانش از آن بیم دارند که هرگونه اقدام عملی، آنها را روی شیب لغزنده قرار دهد و کنترل روند حوادث از دستشان خارج شود.این تحلیلگر معتقد است: با توجه به مخالفت روسیه و استفاده احتمالی این کشور از حق وتو، دخالت نظامی آمریکا در سوریه، هرچند در ابعاد محدود، باید بدون مجوز سازمان ملل انجام شود. اما تا به اینجا هیچ تلاشی برای ایجاد ائتلافی از کشورهای اروپایی راغب به مداخله و متحدان عربی آمریکا صورت نگرفته است. از طرف دیگر، آقای اوباما گفته که آمریکا دست به اقدام نظامی یکجانبه نخواهد زد.
تحلیلگر بیبیسی افزود: تجربه افغانستان و عراق تأثیر منفی زیادی روی مردم آمریکا گذاشته و آنها را از جنگ خسته و دلزده کرده است. باراک اوباما هم میداند در کشورش تمایل اندکی برای دخالت نظامی مستقیم در سوریه وجود دارد. در روز یادبود(آخرین دوشنبه ماه مه که در آمریکا برای یادبود سربازان آمریکایی کشته شده در جنگها تعطیل عمومی است) آمریکاییها یاد کسانی که در جنگها کشته شدهاند را گرامی داشتند، و در مراسمی که در واشنگتن برگزار شد، بسیاری نگران دخالت احتمالی آمریکا در سوریه بودند.
یک زن گفت «الان وضع اقتصادی ما هیچ خوب نیست، و نمیدانم دیگر چقدرمیتوانیم از جیب خودمان بزنیم و برای مردم کشورهای دیگر خرج کنیم.» یک زن دیگر هم گفت«ما سالهای زیادی در عراق گرفتار بودهایم. در کل خیلی از جنگ خسته شدهایم.»
شرکت در انتخابات یعنی سال ۸۸ غلط کردیم
«به زبان بیاوریم یا نه، معنای حضور ما در انتخابات ۹۲ این است که ما سبزها فردای ۲۲خرداد ۸۸ اشتباه کردیم که به خیابان آمدیم».
این مطلب را «امید-ر» از نفوذیهای سابق گروهکها در جنبش دانشجویی عنوان کرد. وی در پایگاه اینترنتی اخبار روز مینویسد: حضور در انتخابات واجد این معناست که موسوی و حامیانش نباید اعتراض میکردند و به خیابان میآمدند بلکه باید میرفتند کار قانونی و حزبی و روزنامهای میکردند و خود را برای انتخابات ۹۲ آماده میکردند. حضور در انتخابات اگر سوال رد ادعای تقلب در انتخابات ۴ سال پیش نباشد قطعا مغایر روش و منش خیابانی است. حضور در انتخابات ۹۲ یعنی اعلام آغاز دوباره سیاستی که ۴ سال پیش در ۲۵خرداد در خیابان پایانش را اعلام کردیم.
وی خاطرنشان میکند: موسوی روز ۲۲خرداد خود را برنده انتخابات کرد و غیر از آن را تقلب دانست و دیگر با حاکمیت هیچ حرفی نزد. مهدی کروبی هم همینطور. جز یک نامه به هاشمی درخصوص تجاوز به بازداشتیها، دیگر هیچوقت و به هیچ طریق حاکمیت را در هیچ سطحی مخاطب قرار نداد. همان موقع بسیار شنیدیم و خیلیها- از اصلاحطلبان و خود سبزها تا حکومتیها-گفتند که میرحسین و حتی اگر معتقد است تقلب شده باید دست از اعتراض بکشد و باید هواداران و یاران خود را برای انتخابات بعدی سازماندهی کند. او اما هرگز چنین نکرد. هیچ حرفی از انتخابات نزد و اساسا دیگر هرگز با حاکمیت سخن نگفت. همه میدانیم که او میتوانست کنار بکشد، میتوانست حزب تشکیل دهد و آماده انتخابات بعدی شود. اما او چنین نکرد. هرگز هیچ حرفی از معامله و سازش نزد.
این نفوذی گروهکها ادامه میدهد: خیلی از زندانیان جنبش سبز- چه آنها که هنوز در زنداناند و چه آنها که دوران محکومیتشان تمام شده-، میتوانستند با نوشتن چند خط به عنوان توبهنامه، یا اظهار پشیمانی، یا با کوتاه آمدن از ادعای تقلب، یا با برائتجویی از موسوی و جنبش سبز، زندان نروند (کما این که حتی عدهای توانستند با نادرست خواندن سیاست) خیابان، فضای جدیدی برای فعالیت سیاسی آینده شان باز کنند. اما اکثریت آنها چنین نکردند.
بدیهی است که آنها میدانستند برای کاندیدا شدن در هر انتخاباتی در آینده، نباید زندان رفته و نباید محکومیت قطعی داشته باشند و… و در کنار این واقعیات، باید یاد خودمان هم بیفتیم. وقتی در خیابانها شعار تقلب سر میدادیم بیشتر ما، آخرین چیزی که به آن فکر میکردیم، شرکت دوباره در انتخاباتی بود که مجریان و ناظرانش همانها باشند که در ۸۸ بودند.
وی همچنین نوشت: حامیان سابق جنبش سبز، البته میتوانند وارد انتخابات شوند. میتوانند در ستادهای انتخاباتی […] – که صراحتا میگوید اصولگراست و یکی از مهمترین تحرکات خیابانی جنبش سبز، ۲۵ بهمن، را صراحتا محکوم کرده، و همین حالا هم، واکنشش در برابر بازداشت اعضای ستادش، این است که خود همین اعضا را به افراطیگری متهم میکند- یا در ستاد […] -که در نمازجمعه ۲۹خرداد، وقتی رهبری صراحتا خط و نشان میکشید، اشک میریخت- فعالیت کنند و مردم را به رای دادن به اینها تشویق کنند. اما باید بپذیرند که این حضور، این دعوت، و این تشویق، متضمن پذیرش شکست جنبش سبز است. به زبان بیاوریم یا نه، معنای حضور در انتخابات ۹۲، این است که ما فردای ۲۲خرداد ۸۸، اشتباه کردیم. این یعنی رد ادعای تقلب.
کیهان